-
گلی اما عمرت مثل گل...
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1387 07:11
گلشیفته فراهانی یا گلدی فرهی؟! ماهی شده بود باورش تور اگه بندازن سرش میشه عروس ماهیا شاه ماهی میشه همسرش ماهیه باورش نبود تور اگه بندازن سرش نگاه گرم ماهیگیر میشه نگاه آخرش *** پ.ن گاهی فکر میکنم داشتن یک مشاور و راهنمای خوب در زندگی چقدر موثر می تونه باشه ...به هر حال همیشه عاشق سادگیش بودم و چون دوستش دارم براش...
-
اوج بلند بودن
شنبه 13 مهرماه سال 1387 00:42
متوسط عمر عقاب 30 سال است و متوسط عمر کلاغ 300 سال... عقابی در بلندای قله رفیعی لانه داشت. عقاب به پایان عمرش نزدیک شده بود اما نمیخواست بمیرد. به یاد آورد که پدرش از پدرش که او هم از پدرش شنیده بود که در پایین قله کلاغی لانه دارد. 4 نسل از خانواده عقابها این کلاغ را دیده بودند اما کلاغ هنوز به نیمه عمر خود نیز نرسیده...
-
آینه ای رنگ تو عکس کسی ست.
شنبه 30 شهریورماه سال 1387 23:14
منتظر بودیم شروع بشه اولین سریال بعد از افطارو میگم.سرگرمی خوبیست و بعضی از آنها برای حافظه ی کوتاه مدت مردم ایران تا اندک زمانی تامل برانگیز. بعد از تیتراژ متفاوت و موسیقی زیبایی که* از ملودی اسفندیار منفردزاده برای ساخت وام گرفته و ما را به یاد صدای «فرهاد مهراد» به خاطر فیلم «گوزن ها» می اندازد* جنازه ای وارد صحنه...
-
عشق کور است و عاشق دیوانه!
شنبه 23 شهریورماه سال 1387 06:37
یه روز همه صفتها دور هم جمع شدند و خواستند با هم بازی کنند دیوانگی پیشنهاد داد قایم باشک بازی کنیم(همون قایم موشک خودمون) و گفت من چشم میذارم . از آنجاییکه کسی حاضر نبود دنبال دیوانگی بگرده تا پیداش کنه همه قبول کردند . دیوانگی چشم گذاشت و شروع به شمردن کرد یک ، دو ، سه لطافت رفت وگوشه ماه آویزان شد. دروغ گفت من پشت...
-
برداشت آزاد
سهشنبه 12 شهریورماه سال 1387 21:43
فکر میکنید این عکس چیه؟ >>><<< بعدنوشت: همانطوری که عده ای از شما خوبان اشاره کردید این تصویر،عشقبازی معمار کوچک طبیعت (عنکبوت)با قطره های شبنم را نشان میدهد که گوشه ی کوچکیست از قدرت خداوندگار. تصاویر دیگری ببینید در همین رابطه. *** *** *** *** *** منت خدای را عزوجل...
-
مهمانی خدا
سهشنبه 12 شهریورماه سال 1387 19:53
تو که آهسته می خوانی قنوت گریه هایت را میان ربنای سبز دستانت دعایم کن *** رمضان دیگریست و خدایمان میزبان. خدایا بما توفیقی عنایت بفرما که میهمان خوبی برای خوان گسترده ی الطافت باشیم...
-
چهل روز که سبز نبود
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1387 00:00
تقدیم به روح سبز خسرو شکیبایی در چهلمین روز عروجش. *** سلام! حال همهی ما خوب است . ملالی نیست جز گم شدن گاه بگاه خیالی دور...چقدر دور شدی خیال محال. چهل روز مگر چقدر است؟ یادت میآید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟ آن شب که تو رفتی،باز آسمان آبی بود. باز تمام شهر خلوت بود.خاموش به رساترین شیونِ آدمی،گریبانی...
-
بدون شرح
دوشنبه 28 مردادماه سال 1387 13:43
۳۰ روز شد که هامون چشمانم، خیس است. *** بعدنوشت : اتحادسبز کلیه ی دوستان خوب وبلاگ نویس که دوست دارند در اتحاد سبز بیاد استاد خسروشکیبایی که به چهلمین روز عروجش نزدیک میشویم شرکت کنند بعد از ملاحظه ی لینک بالا در قسمت نظریات شرکت خود را اعلام فرمایند.
-
روزی تو خواهی آمد
شنبه 26 مردادماه سال 1387 19:46
*** روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد در رگ ها نور خواهم ریخت . و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب، سیب آوردم. سیب سرخ خورشید خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ دوره گردی خواهم شد کوچه ها را خواهم گشت. جار خواهم زد : آی شبنم شبنم...
-
مرد همیشه سبز (۲)
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 01:35
آیین بزرگداشت خسرو شکیبایی ... مکان:اریکه ایرانیان-سعادت آباد. زمان:سه شنبه ۱۵ مرداد-ساعت ۱۷.برگزار کننده:موسسه نسل آفتاب.مدیریت:آقای امیررضا خادم *** مراسم راس ساعت شروع شد! با نظمی تقریبی که حداقل در بزرگداشت ها کمابیش میتوان دید و آرزو به دل نمی مونیم که جامعه ی ایرانی هم در مراسم بزرگداشت می تواند در خور شخصیت...
-
وداعی تلخ با ''شیرین خسرو'' ایران
دوشنبه 31 تیرماه سال 1387 20:58
تقدیم به تو: تصاویر -فیلم -عکس و مقاله های بسیاری در وصف رفتنت ثبت شد. خواستم به گونه ای متفاوت. ساده مثل خودت. در ثبت این لحظه ی تلخ ،سهیم باشم. *** وداع با خاطرات سبز سینمای ایران هم جادوگر داشت... عکس:میثم محمدی *** پوششی سیاه بر تختی آهنین در خانه ای سرد با یک پلاک کاغذی جایت داد تا دوستدارانت جمع شوند... چاوش...
-
مرد همیشه سبز
یکشنبه 30 تیرماه سال 1387 00:36
چقدر کوتاه و تکان دهنده و چقدر تلخ. خسروشکیبایی ... خدایا حالا خاطرات او، پرده ی سینمای ذهن هامان است. شبهایی که در نقش یک راهزن ،دل از همه ی ما ربود. "مراد بیگ " حتی به مرگ هم التماس نکرد... مرد خانه ی سبز به ابدیت پیوست!!خانه ی سبزی که روح سبزش حریر خاطرات شبهای نوجوانیم را ورق میزند. هامون.اولین بار بود...
-
انسانی که پرنده بود
شنبه 29 تیرماه سال 1387 21:27
پرنده بر شانه های انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی. پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود. پرنده گفت : راستی ، چرا پر زدن را...
-
پدر
سهشنبه 25 تیرماه سال 1387 09:45
صلابت زندگیم، استواری را از تو آموختم. از تو که عمق چشمانت،پناهگاه غمهایت اما نگاهت،شادی بخش هستیمان است. پدرم هنوزهم، زمزمه ی ترانه های کودکی ام، که برایم میخواندی مرا به آن روزها میبرند. یادته؟ بیا بیا ای کمان ابرو سلسله گیسو... خوشگل زیاد پیدا میشه تو دنیا اما یکیش ... چقدر شادم میکنند! هنوز هم طنین صدایت طپش...
-
ازشیر مرغ تا ...جون آدمیزاد
پنجشنبه 13 تیرماه سال 1387 00:54
یکی از دوستامون زنگ زد که آدرس خونمون عوض شده. با تعجب پرسیدیم چرا؟شما که تازه اومدین اینجا !خونتونم که نوسازه گفت: طبقه ی سوم خونمون ستونش ریخته ! اول فکر کردیم زلزله ست.بعدشم بهمون گفتند سریع تخلیه کنید. *** سه جهارسالی گذشت... هرروز از کنار اون ساختمون رد میشدم. شاهد بودم که یواش یواش کج شده .تقریبا شش هفت ماه پیش...
-
عشق نفس یا نفس زندگیست.
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1387 01:59
بر لب جوی و در کنار کسی که دوستش دارم نشسته بودم. کف دستش را در جوی فرو برد و آن را بیرون آورده به من نشان داد و گفت : آبی که در کف دستم جای گرفته است میبینی؟این نشانه ی عشق من است! و براستی چنین است. مادامیکه دستمان را باز نگه داریم آب در کف دست ها باقی میماند.اما اگر انگشتانمان را سخت و سفت به هم بچسبانیم و سعی کنیم...
-
مادر
سهشنبه 4 تیرماه سال 1387 15:03
مادرم: عشق به تو عشق به تمام خوبیهاست. آنقدر بزرگی،آنقدر صبور و آنقدر فداکار که کلمات را در مقابل نامت حقیر میدانم. تو بودی که عشق را آموختم . تو بودی که خدا را شناختم. آنقدر بزرگ و زیبایی که فرشتگان در مقابلت سر تعظیم دارند. اینجا جولانگاه کلمات نیست که بخواهم عشقت را با به بازی گرفتن واژه ها وصف کنم. *** مادرم: همه...
-
آخرین عاشقانه ی آرام
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1387 17:25
دیگر معجزه ای در کار نیست. هیچ چیز مانند اراده به پرواز، پریدن را آسان نمی کند. او اراده کرد وپرید. بردال رجعتی دیگر باید... نادر ابراهیمی هم سرانجام بازگشت .اینبار نه به شهری که دوست می داشت .بلکه به جایی که به آن تعلق داشت... *** و اکنون ــــــ تو خفته ای. از پنجره میبینم که ماه،بسیار آرام قدم میزند. آسمان در خواب...
-
یک دقیقه برای خودم
شنبه 11 خردادماه سال 1387 22:59
گوته می گوید: اگر ثروتمند نیستی مهم نیست ،بسیاری از مردم ثروتمند نیستند. اگر سالم نیستی هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند. اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد. اگر جوان نیستی همه با چهره ی پیری مواجه میشوند. اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم میتوان زندگی کرد اگر قدرت سیاسی و مقام نداری...
-
برای تو در زادروزت
سهشنبه 7 خردادماه سال 1387 15:19
برای تو که تنها حکایت بی انتهای عشقم هستی مینویسم که دوستت دارم . وشاخه های رز سرخ را در سبدی آکنده از مهر به همراه قلب مملو از عشقم تقدیم تو میکنم وکبوتران سفید رادرآسمان عشق رها میکنم تا همگی ۷خرداد زادروز سبزت را به تو تبریک گویند. ***تولدت مبارک*** برای''شروین'' همسر عزیزم
-
پرسپولیس :از تخت جمشیدتا پیروزی
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1387 05:01
پرسپولیس قهرمان شد... تبریک ویژه ای دارم برای تمام طرفداران پرسپولیس اما برد تیم محبوبم پرسپولیس که در روزگار کنونی، پیروزی ! خطابش میکنند مرا بر آن داشت که این پست را به تاریخ کشورم اختصاص دهم. پرسپولیس (تخت جمشید) ساخته شد تا شخصیت یک دولت جهانی را به مردم نشان دهد. باید قدرت جهانی هخامنشی را نشان می داد چنانکه...
-
بیا زنده بمانیم
دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1387 11:35
آدم وقتی که میمیره آزاد میشه آزاد آزاد دیگه نه از عشق خبری هست نه از غم , نه از پول و نه از ... دیگه حتی مریض هم نمیشه که کسی نیاد عیادتش دیگه غصه نداری که بری یه گوشه زانوی غم بغل کنی دیگه عاشق کسی نمیشی که عاشقت نباشه دیگه به کسی راست نمیگی که بهت دروغ بگه یا دروغ بگی که راست بشنوی دیگه دلت هم واسه کسی تنگ نمیشه...
-
۳ چیز مهم
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1387 13:09
۳چیز در زندگی هرگز از دست نمی روند: -صلح -امید -صداقت ۳چیز در زندگی بسیار پر ارزشند: -عشق -اعتماد بنفس -دوست خوب ۳چیز در زندگی مرد و زن را می سازند: -کار -صمیمیت -تعهد ۳چیز اگر خراب شوند بسختی قابل بازسازی هستند: -احترام -اعتماد -دوستی ۳چیز در زندگی هرگز شکست نمی خورند: -عشق واقعی -عزم راسخ -ایمان و اعتقاد ۳چیز در...
-
یکسالگی
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1387 01:33
یک شب، در آسمانی گسترده، انگشتانم بدون تامل، بر صفحه ی کیبورد، *سفالین*را تایپ کرد. و اکنون قدمت آن سفالین به یک سال رسید. ۳۶۵ روز بودنتان را جشن میگیرم.
-
خلیج فارس
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 04:01
با هر نگاه بر آسمان این خاک هزار بوسه میزنم. نفسم را از رود سپید و آسمان خزر، و خلیج همیشگی فارس میگیرم. من نگاهم از تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی نور میگیرد. من عشقم را در کوه گواتر، در سرخس و خرمشهر به زبان مادری فریاد خواهم زد! تفنگم در دست و سرودم بر لب،همه ی ایران را میبوسم. من خورشید هزار پاره ی عشق را بر خاک وطن می...
-
سلام نو
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1387 04:47
سلام همیشه شوق وصالست و گفتنش زایل کننده غمها. اینک که بعد از مدتی قرار است نوشتار تازه ای را در پیوندگاه خود و دوستان عزیزم قراردهم ، چنان شوقی ازدیدار دوباره تان در خود احساس میکنم که گویی قطار زمان سالهاست در ایستگاه اول مانده و غبار تکرار و روزمرگی ،آن را ربوده است . صدای تق تق مرموزی که بر تمام سکوت قطار...
-
بهار آمد
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1387 00:00
سال نو مبارک *¤*¤*¤*
-
عید نوروز وهفت سین
چهارشنبه 29 اسفندماه سال 1386 07:59
یکی از مقدمات اصلی نوروز ایرانیان "سفره هفت سین" است که ساعاتی پیش از تحویل سال نو گسترده می شود، این سفره از سابقه تاریخی برخوردار بوده و هر یک از اجزای آن نیز به نیت خاصی بر سفره نوروزی جای می گیرند . برخى پژوهشگران، ریشه تاریخى این جشن را به "جمشید پیشدادى" نسبت مى دهند و نوروز را "نوروز جمشیدى" مى خوانند. این گروه...
-
چهارشنبه سوری
سهشنبه 28 اسفندماه سال 1386 10:57
چنین گفت زرتشت: بسوزانید بدی را در آتش تا از آن نیکی برون آید. *** بنا به روایت ایران باستان سیاوش در روز جهارشنبه ی آخر سال کشته شد وایرانیان برای زنده نگه داشتن یاد سیاوش در شب چهارشنبه ی آخر سال آتش بر می افروزند تا به شیوه ی سیاوش از میان اخگرهای سرکش بگذرند... فردوسی می فرماید: ســیــاوش ســیــه را بــه تــنــدی...
-
در آستانه ی بهار
شنبه 11 اسفندماه سال 1386 18:00
تا بوده همین بوده... یکی میرود دیگری می آید.. زمستان امسال هم مشغول جمع کردن بساطش است تا برود و بهار بیاید. خودمونیم، امسال زمستان خیلی شلوغ کرد.. میگن: سالی که نکوست از زمستان سال قبلش پیداست !