یه روز همه صفتها دور هم جمع شدند و خواستند با هم بازی کنند
دیوانگی پیشنهاد داد قایم باشک بازی کنیم(همون قایم موشک خودمون)و گفت من چشم میذارم.
از آنجاییکه کسی حاضر نبود دنبال دیوانگی بگرده تا پیداش کنه همه قبول کردند.
دیوانگی چشم گذاشت و شروع به شمردن کرد یک ، دو ، سه
لطافت رفت وگوشه ماه آویزان شد.دروغ گفت من پشت تخته سنگ پنهان می شوم و رفت و زیر آب پنهان شد.صداقت رفت و پشت ابرها پنهان شد.
خلاصههرکدوم جایی پنهان شدبجزعشق
آخه عشق که پنهان کردنی نیست
اما صدای دیوانگی او را به خود آورد:هفتادونه،هشتاد
بوته رزسرخی اون دوروبر خودنمایی میکرد.عشق محو زیبایی رز تصمیم گرفت بره و پشت بوته ی رز قایم بشه.
دیوانگی چشم باز کرد
اول از همه تنبلی را پیدا کرد آخه تنبلیش اومده بود پنهان بشه
بعد لطافت که به گوشه ای از ماه آویزان شده بود همین طور دروغ و صداقت را ، وبعد حسادت .همه را پیدا کرد به جز عشق .
حسادت از سر حسودی به دیوانگی گفت که عشق پشت بوته رزسرخ پنهان شده
دیوانگی هم بوته را گرفت و با دستاش به شدت آنرا تکان دادو تکان دادتا اینکه ازحرکت بازایستاد
آرام بوته ها را کنار زد و عشق را دید که دستاشو روی چشماش گرفته بود
خارهای بوته گل به چشمان عشق فرو رفته بود از زیر دستای عشق خون جاری بود
دیوانگی گریه میکرد و ناراحت بود رو به عشق که حالا دیگر کور شده بود کردو گفت من برای تو چه کاری انجام دهم
عشق گفت همیشه همراه و راهنمای من باش
و دیوانگی پذیرفت
و ازاینجا بود که عشق و دیوانگی با یکدیگر همراه شدند...
سلام الهام جان ...
عالی بود ...
سبز باشید در پناه حضرت دوست
من غلام قمرم ، غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن ، شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو ، جز سخن گنج مگو
ور از این بی خبری رنج مبر ، هیچ مگو
دوش دیوانه شدم ، عشق مرا دید و بگفت:
آمدم ، نعره مزن ، جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست ، دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که ولی ، جز که به سر هیچ مگو
گفتم این روی فرشتست عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشتست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت می باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه پر نقش و خیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو ...
" حضرت مولانا "
چه با ذوق
ممنون
درود
منتظر آخرش بودم از اول. می خواستم ببینم آخرش چطور تموم می شه.
لذت بردم
بدرود
چه خوب که لذتبخش بود
راستی که عاشق دیوانه است
تو کدومی؟
عاشق یا دیوانه؟
مراتب تعالی در رساله ی سیر و سلوک منسوب به سید جلیل القدر سفالینعلیشاه کبودر آهنگی شاهسوند :
1 . دیوانه
2 . دیوانه ی زرنگ
3 . دیوانه ی زرنگ لطیف
4 . دیوانه ی زرنگ لطیف دروغگوی کم حافظه
5 . دیوانه ی زرنگ لطیف دروغگوی کم حافظه ی صادق
6 . دیوانه ی زرنگ لطیف دروغگوی کم حافظه ی صادق حسود
7 . اناالحق
نکات :
1 . ماه کروی ه و گوشه نداره ، احتمالا لطافت به پرچم یوری گاگارینینا آویزون شده بوده !
2 . منظور از دیوانگی قبل از عشق ، بلاهت و بعد از عشق ، جنونه ! این خیلی فلسفیه ها !
3 . دیوانگی مگه مرض داشت که بوته را تکان داد ؟! مثل آدم میومد ساک ساکش رو میکرد دیگه .
4 . دل چو از پیر خرد نقد معانی میکرد * عشق میگفت به شرح آنچه بر او مشکل بود * بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق * مفتی عقل درین مسئله لایعقل بود
آخه ماهش هلال بود.
دیوانگی مریض بود دیگه.دبوونه بود آخه.
العجب...
سلام میگم: (وبلاگ عمو پرویز سینمای ایران) بروز شدا...
خواستید بیاید
منتظرتون بمونم؟
سلام حوبی؟
چه خبر؟
من بیشتر از عکسای پایین لذت بردم.
این پست هم خوب بود.
ان شا الله همیشه و همیشه موفق باشی.
شعر مولوی هم عجیبه!.
راستی ۲ پست راجع به معنویت یک علم است در ناصریا:
گرچه مردم امروز هیچ یک،پیامبران دیرین را ندیده و سخنانشان را نشنیده و حتی هرگز متنی را که دست نوشته ی آنان باشد نخوانده اند،با این حال پذبرفتن برخی اصول که از طریق گذشتگان به ما رسیده و اصالت(۲)آن به طور یقین محرز نیست،عموما امری طبیعی جلوه میکند.برعکس اگر کسی از معاصران یک اصل معنوی را که گذشتگان به آن اشاره ی صریح نکرده اند مطرح کند،بی تامل آن را مردود می شماریم،چنان که گویی سرچشمه ی دانش معنوی خشکیده و یا دیگر دسترسی به آن ممکن نیست و ...(ادامه در سایت هست)
خیلی جالبه و مفید.
یا علی .
نماز روزه قبول
هیجان رو از قلم انداختی
اینروزا کلا هیجان تعطیله
محو عکس انتخاب شده هستم.
خطوط موازی در کنار هم که هرگز به هم نمی رسند اما در بی نهایتی دور خطای چشم آنها را به هم می رساند مثل خطای عشق در انتخاب راهنمایی مانند دیوانگی
درود
به سراغ ما دیگر نمی آید ؟ ...
سلام باحال بود موفق و پیروز باشی
نماز روزت هم قبول
یاالله...
سلام امیدوارم حالت خش بشت
وبلاگ خالو مسیح آپ بودن 2باره اهندم به دوران قبل ...
یه مدت گرفتار هسترم...
انشاالله اتببینم تو وبلاگ
یاالله جان خداحافظ
کمرنگ شدی الهام خانوم ..... ؟
همراه عزیز
سلام
بعد از چله نشینی برای خسرو شکیبایی عزیز
وبلاگ هواداری از ترانه علیدوستی
با یادداشتی به مناسبت روز ملی سینما
با عنوان
مروری بر پنج دوره حضور ترانه علیدوستی در جشن دوازده گانه سینمای ایران
به روز شده است
....
خوشحال می شوم میزبانتان باشم
من این متن رو بصورت تصویری دارم که خیلی زیبا و قشنگ هستش همراه با یه موزیک ملایم.خودم عاشق این متنم
چه خوب
حقیقتا زیباست
سلام به همه دوستان
وبلاگ ناصریا به روز است با :
( مصاحبه تلویزیونی ناصرعبداللهی در برنامه حوض فیروه ای )
حتما بخونید. یادتون نره !
امشب بیا برا هم دعا کنیم تو جدا منم جدا
التماس دعا
هستم
پس از همینجاست که گفتند:
کوری عصاکش کور دگر شود؟؟!!
شاد باشید و همیشه خندان.