روزمرگی

عاقبت بودنم شد! آدمی را دمیدند.آه باران نمی داند اینرا... آدمی سفالی قدیمیست.

روزمرگی

عاقبت بودنم شد! آدمی را دمیدند.آه باران نمی داند اینرا... آدمی سفالی قدیمیست.

ماندگارصدای جنوب

  •  ناصر عبداللهی در کماست . لطفا دعا کنید !

بخواهیم تا بماند

پزشک برای او موسیقی و صدای خودش را تجویز کرده است . او عشق است را گوش می دهد .

شنبه 4 آذر 1385

  • ناصر عبداللهی  به بیمارستان شهیدهاشمی نژاد تهران منتقل شد .

شاید اگر ناصر بداند وقت رفتن مادرش چقدر در پی آمبولانس حامل او دویده است ، برای بهتر شدن بیشتر عجله کند 

چهارشنبه 15 آذر 1385

 

خبرنگار:

  •  کجایی ؟خوابی یا بیدار؟ ناصریا کوچید! وای برما

چهارشنبه۲۹آذر۱۳۸۵

خورشید و میبردن ...

رفتنش ناباورانه نگاهمان را به افق دوخت

اما طنین صدای مردانه اش

 هرزمان که شنیده شود

 برجان نامردانی که سرش را هوایی حوا نامیدند

 تا به شوق دیدارش پشت پا به رسم بیرسمان روزگارش بزند وبرود... دلهره می افکند.

یادروز یکمین از ۳۶۵ روز پروازش را بسوگ مینشینم.

بیادش شمعی روشن خواهم کرد.

بپاسش صدایش را ماندگارترین خواهم نامید...

تیترها: سیاورشان)

(عکس:مهدیسما)

شکوه طلایی

هیچوقت باهاش ارتباط برقرار نمی کردم
همه میگفتن بریم مشهد؟
میگفتم نه
آخه اونجا حوصله ی آدم سر میره
یه روزه بریم و برگردیم اگه خیلی دلتون زیارت میخواد.

امااا........................
چه شکوهی داشت...
اینبار رفتم
خودش خواست که برم

توفیق زیارتش رو عید فطر داشتم..

 5 روز؟؟؟
اینکه خیلی کم بود
مگه میشه آدم ببینتشو بخواد برگرده...
وای که وقتی اونجا میری
براستی خودتو فراموش میکنی

تا نری نمیفهمی چی میگم
اگه او نشانه ی خداست!

پس خدا دیگر چه خواهد بود.............
                               
                                                 ***میلادش مبارک***