روزمرگی

عاقبت بودنم شد! آدمی را دمیدند.آه باران نمی داند اینرا... آدمی سفالی قدیمیست.

روزمرگی

عاقبت بودنم شد! آدمی را دمیدند.آه باران نمی داند اینرا... آدمی سفالی قدیمیست.

ماه خدا

مهمانی خدا آغاز شد.  

 

از خدایم می خواهم به من توفیق دهد تا شعله ی سبز عبادت را پاس بدارم... 

پ.ن: 

تو که آهسته می خوانی قنوت گریه هایت را 

                                                      میان ربنای سبز دستانت دعایم کن 

بعد نوشت:  

رمضان دیگر ربــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنا ندارد... 

سال گذشته خوشحال بودیم که صدای استاد شجریان را در فضای نوستالژیک ربنا شنیدیم. 

امسال هم منتظر بودیم که با شنیدنش بدونیم که مارمضون اومده و بچه ها خوراکی های قایم کردشونو میارن پای سفره ی افطارو خیلی خاطرات دیگه.

اما اینروزا خاطرات دیگه فقط خاطره شدن .  

خداحافظ ربنا

نظرات 1 + ارسال نظر
چرا دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:42 ق.ظ

وبلاگم چیز خوبیه ها

اره بد نیست :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد