چنین گفت زرتشت:
بسوزانید بدی را در آتش تا از آن نیکی برون آید.
***
بنا به روایت ایران باستان سیاوش در روز جهارشنبه ی آخر سال کشته شد وایرانیان برای زنده نگه داشتن یاد سیاوش در شب چهارشنبه ی آخر سال آتش بر می افروزند تا به شیوه ی سیاوش از میان اخگرهای سرکش بگذرند...
فردوسی می فرماید:
ســیــاوش ســیــه را بــه تــنــدی بــتـــاخـــت
نــشــد تــنــگ دل جــنــگ آتــش بــســاخـــت
ز هــرســو زبــانــه هــمــی بـــرکـــشـــیـــد
کــســی خـــود و اســـپ ســـیـــاوش نـــدیـــد
***
زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام «آجیل چهارشنبه سوری» از دکان رو به قبله می خریدند و پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می کردند و می خوردند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه بابا خارکن را نقل می کردند.
زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن دارند، یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهارسو می ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبتکردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجتو آرزوی خود را برآورده می پندارند. ولی اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.
مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،کمی نمک به علامت شور چشمی، و یکی سکه دهشاهی به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر ، کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه» و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند.
ارتباط معنوی با فال حافظ هم مراسم دیگریست که در انتهای شب و در زیر نورشمع زیبایی و لطف خاصی دارد...
***
چه خبر از جهارشنبه سوری این روزها؟
این سالها چهارشنبه سوری پر خاطره ی گذشته دیگر وجود ندارد. بزرگترها تمام زمستان نگران منفجر شدن خانه و زندگی و یا از آن بدتر مجروح شدن فرزندانشان هستند.
این رسم زیبا و پر معنا مبدل به میدان جنگ شده و دیگر کسی دلیل آتش افروختن در این شب را نمیداند.
کاش آداب و سنن گذشته و بچگی که چادر مینداختیم سرمون و میرفتیم قاشق زنی یه بار دیگه تکرار بشه
...
شاید امسال اینجوری باشه!
پ.ن:
اونروزا:
اینروزا:
سلام.
مطلبت خیلی مفید بود. استفاده کردم.
فقط اگر منابع رو هم معرفی کنی ممنون میشم.
به لبلاگ ما هم سر بزن.
یادت نره.
منابع:
کتاب ایران باستان
واینترنتی
سلام الهام جان.
چه مطلب خوبی انتخاب کردی ،به قول آقا پوریا خیلی مفیده.
نمی دونستم سیاوش در این شب کشته شده فقط شنیده بودم یکی از سنتهای قدیم ایرانیانه.
چقدر سنتهای خوب و زیبایی داشتیم.فال گوش نشینی چقدر بامزه بوده
واقعا کاش قدر سنتهامونو بدونیم.اینروزا که من از ترس جرات نمیکنم بیرون برم.
واقعا چهارشنبه سوری معنی واقعی خودش رو از دست داده.
باز هم ممنون بخاطر مطالب مفید و آموزندت.
عکسها هم که مثل همیشه یه دنیا حرف توش داره.زندگی سنتی و شادیهای ساده گذشته و مقایسه آن با زندگی ماشینی امروز که حتی از رو آتیش پریدنش هم ماشینی شده!!!
تپشهای قلبم را به باور خاطره هایم پیوند می زنم ،
و سرزمینی را که همزاد با خاک است و کهن تر از تاریخ ، برای نوباوگان خاک و تازه به دوران رسیدگان تاریخ زمزمه می کنم .
زمزمه می کنم که :
من از نسل شب شکنان روزگارم ،
من از نسل نورآفرینان پاک ،
از سلاله پاک آریائیان بردبارم ،
منم میراث هزار ساله زمین ،
همان ازشرق تا غرب گسترده آغوش ،
همان پیام آور مهر و دوستی ،
همان گرفته در فش آشتی بر دوش
نه خود ستیزم ، نه دیگر ستیز
مرا و یادگاران مرا به نیکی یادآر
که یادگار یادگاران من ، همه شادی است و شادمانی ؛
درجایی که تفریحی برای جوانان نیست،چهارشنبه سوری بهانه ای شده برای تخلیه انرژی ومتاسفانه این تخلیه انرژی جز لطمه زدن به خود جوانان و خانواده هاشان نتیجه دیگری ندارد.
قدیما همه چیز نوع دیگری بود...
ممنون از مطلبت استفاده کردم و اطلاعات خوبی بدست آوردم
سلام دوست عزیز
حریر جان:
پیشاپیش نوروزت مبارک.
جالب گفتی
رسوم اونموقع رو
کاش همهههههه شو اجرا میکردیم
نه فقط تیر و ترکش بازیشو
....
درد همینجاست که همیشه فقط یک بعد ماجرا رو می بینیم ...
بهرحال
اومدم به خونه م دعوتت کنم
با انتخاب شعرهاییی که شاید.............
تشریف میاری؟
مطلب بسیلر جالبی بود.
با لینکستان ادبیات و موسیقی منتظر حضور سبزتون هستم.
به امید دیدار
استاد فردوسی نه تنها زبان فارسی را برای ما حفظ کرد بلکه تمدن و تاریخ ما را از تحریف نجات داد.
این مطلب را در شاهنامه خوانده بودن.(قسمت مربوط به سیاوش)
اما رسوم چهارشنبه سوری بسیار زیبا بود.ممنون از شما بخاطر درج آن و احترام به سنت ایرانی
مطلب بسیار خواندنی و جالبی بود.اما امروز به جز صدای انفجار چیزی برایمان به یادگار نمانده که آنهم خود دلایل خاص خودش را دارد که همه میدانیمو اسم آن را تخلیه ... گذاشته ایم!
خیلی جالب بود ....ممنون
سلام مهربون
عالی بود.آفرین بر تو ایرانی.
خواستم به اطلاعت برسونم که به روزم.خوشحال می شم که سرافرازم کنی و بهم سر بزنی.
منتظرتم
شاد باشی
سلام الهام جان در مورد مطلبت زمانی که حالم بهتر باشه کامنت می ذارم فعلا فقط می خوام بگم بروزم با
بهار بهار صدا همون صدا بود...
سلام عزیز همیشه ام...
بانوی بهار و زیبایی...
ارغوانی رنگ محبت و شکوفه...
چقدر زیبا به تعریف چهارشنبه سوری سال نشسته ای...
ببخش دیر رسیدم به خانه گرم و روشنت...
و چقدر دلنشین می نویسی...
یادبود مراسم ایام را...
دلم تنگ شده بود برایت بانو...
چندی بود ننوشته بودی...
و حالا به نوشتن چنین زیبا و روشن خوشحالم کردی...
الهام بخش ایام بهاری...
همه روزت سبز و اناری...
آمین.
یادت باشه مانایی ندیده دوستت دارم
و بودنت را همیشه منتظرم
سلام الهام عزیز، خسته نباشی ....
دلتنگ ناصریا آپدیت شد با :
دومین بهار بدون ناصریا ....
www.deltange-naseria.blogsky.com
٭٭٭ جاوید یاد و نام ناصریا ٭٭٭
موفق باشی . . . . .
وبلاگه جالبی داری چیزی که من دنبالشم .ایران سنت قشنگ ایرونی .با اجازه لینکتون کردم .خوشحال میشم بیای وسر بزنی واگر خواستیییییییی........
موفق پایدار بهترین ها رو ارزو مندم
کاش نظرات باز بود تا تشکر میکردم از مطلب کامل درباره نوروز و هفت سین
اما از مطلبتان درباره چهارشنبه سوری هم بسیار استفاده کردم و لذت بردم.
سال نو بر شما مبارک