روزمرگی

عاقبت بودنم شد! آدمی را دمیدند.آه باران نمی داند اینرا... آدمی سفالی قدیمیست.

روزمرگی

عاقبت بودنم شد! آدمی را دمیدند.آه باران نمی داند اینرا... آدمی سفالی قدیمیست.

شب عاشقان بی دل...(شب قدر)

  معبو د من 
امشب برای دل خود، شمعی افروخته ام تا وسعت دلم را ببینی.
امشب دستهایم به سوی آسمان دلت بالا برده ام.
امشب اگر اشکی بریزم، برای خودم میریزم
امشب اگر دلی را بخواهم، در جستجوی دل خویشم.
امشب برایت پر میکشم. پرهایم را میبینی.
تو فقط نگاهی بر من بیانداز.
من جز عشقت گناهی ندارم! ای اسطوره ی عشق ببخش بر من گناهانم را.
بگذار سبک باشم تا بالاتر آیم. تو دستم را گرفته ای. عمری ست گرفته ای. رهایم نکن.
 کو به غیر از آغوشت پناهی؟
بگذار شمعی از وجودم در آغوشت بیفروزم
بگذار جهان هر کسی اندر دل اوست را برایت روشن کنم.
تو لمس کن احساس مرا در تمام این انعکاس.
تو در منی. من در تو.
بنازم به این رویارویی.
اشکهایم برای تو.برای من.
نیازمندیم برای تو.
عشق من، جان من را جلا ده
امشب امشب است. معبودا روشنی بخش دلها تویی 
معبودا روشنی بخش دلها تویی!
تو فقط اجابت کن فریاد مرا امشب.

نظرات 2 + ارسال نظر
الهام یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:30 ب.ظ http://piadehdarbaran.blogfa.com

سلاااااااااااااام
وااااای الهام جونم نمی دونی چقدر خوشحالم که بعد مدتها _اپ کردی
خوبی نازنین؟
نمازو روزهات قبول

اگه تو این روزها دلت آسمونی شد منو با همه دلواپسی هام فراموش نکن
التماس دعا

سلام عزیز مهربون.
محتاجم به دعای دوست خوبی مثل تو.

هادی جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ب.ظ

شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد