روزمرگی

عاقبت بودنم شد! آدمی را دمیدند.آه باران نمی داند اینرا... آدمی سفالی قدیمیست.

روزمرگی

عاقبت بودنم شد! آدمی را دمیدند.آه باران نمی داند اینرا... آدمی سفالی قدیمیست.

ماه خدا

مهمانی خدا آغاز شد.  

 

از خدایم می خواهم به من توفیق دهد تا شعله ی سبز عبادت را پاس بدارم... 

پ.ن: 

تو که آهسته می خوانی قنوت گریه هایت را 

                                                      میان ربنای سبز دستانت دعایم کن 

بعد نوشت:  

رمضان دیگر ربــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنا ندارد... 

سال گذشته خوشحال بودیم که صدای استاد شجریان را در فضای نوستالژیک ربنا شنیدیم. 

امسال هم منتظر بودیم که با شنیدنش بدونیم که مارمضون اومده و بچه ها خوراکی های قایم کردشونو میارن پای سفره ی افطارو خیلی خاطرات دیگه.

اما اینروزا خاطرات دیگه فقط خاطره شدن .  

خداحافظ ربنا

لولو

  

خوب بابا ضرب المثل فارسیه 

از قدیم گفتن اون ممه رو لولو برد... 

انتظار

روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد
در رگ ها نور خواهم ریخت .
و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب، سیب آوردم. سیب سرخ خورشید
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید،دل ها را با عشق،سایه ها را با آب،شاخه ها را با باد 

و به هم خواهم پیوست خواب کودک را با زمزمه ی زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد 

دوست خواهم داشت 
***

*نیمه شعبان مبارک* 

پ.ن: 

می گویند وقتی همه جا از ظلم،دروغ و فساد پر میشود منجی ظهور خواهد کرد. 

خدا انگار خوابیده!!!