***
روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد
در رگ ها نور خواهم ریخت .
و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب، سیب آوردم. سیب سرخ خورشید
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ
دوره گردی خواهم شد کوچه ها را خواهم گشت. جار خواهم زد : آی شبنم شبنم شبنم
رهگذاری خواهد گفت : راستی را شب تاریکی است! کهکشانی خواهم دادش.
روی پل دخترکی بی پاست. دب اکبر را بر گردن او خواهم آویخت
هر چه دشنام از لب ها خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق، سایه ها را با آب، شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست خواب کودک را با زمزمه ی زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد
خواهم آمد پیش اسبان ، گاوان ، علف سبز نوازش خواهم ریخت
مادیانی تشنه. سطل شبنم را خواهم آورد
خر فرتوتی در راه، من مگس هایش را خواهم زد
خواهم آمد سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت...
***
*نیمه شعبان مبارک*
به امید روزی که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد
انتخابتان بسیار دل انگیز است.
زیاد اهل مذهب نیستم اما شما با درآمیختن یک روز مذهبی با شعری عمیق از سهراب و صدای دلنشین خسروشکیبایی آنرا بسیار زیبا جلوه دادید.
تبریک میگویم
ممنون از لطف همیشگی شما
salam webloge besiar zibaee darid.iin avalin bareest ke mibinam ba shere sohrabe sepehri nimeye shaban ra tabrik migooyand va baram kheili jaleb bood.akse besiar zibast va sedaye khosrow shakibaee ham hameye ebtekarhaye zibaye shoma ra zibatar karde ast.be shoma tabrik migoyam va khosh halam ke in weblog ra didam
ممنون عزیزم
سلام الهام جان
عید شما هم مبارک.امیدوارم همیشه دلت شاد باشه و قلبت سرشار از نور امید.
برای تو و خانواده محترمت بهترین هارو آرزو می کنم
ممنون منهم برایتان همین آرزو را دارم.
من از پیمانه لبریزم دلا مستی کجا جویم
من از شب ها گریزانم دلا ذکر خدا گویم
من از درد فراق یار به شعله آنچنان سوزم
که تنها عاشقان دانند خبر از حال و از روزم
ز سوز دل چنان گریم شود ابر اسمان حیران
ز سیل اشک چشمانم کنم کویر خسته را سیراب
ز دل شرمنده ام اکنون عذابش داده ام هر دم
بیابید مرهمی یاران که تا درمان کند دردم
کجایی ای مرا همدم کجایی ای مرهم دردم
من از عشق تو بیمارم بیا خاک رهت گردم
تویی سامان
تویی درمان
تویی وصلو
تویی هجران
منم آشفته ی کویت بیا این قصه را پایان
زیباست. ممنون بخاطر اینهمه ذوق
سایه شدم ، و صدا کردم .
کو مرز پریدنها ، دیدنها ؟ کو اوج « نه من » دره ی « او » ؟
و ندا آمد : لب بسته بپو .
مرغی رفت ، تنها بود ، پر شد جام شگفت .
و ندا آمد : بر تو گوارا باد ، تنهایی تنها باد !
دستم در کوه سحر « او » میچید ،« او » میچید .
و ندا آمد : و هجومی از خورشید .
از صخره شدم بالا . در هر گام ، دنیایی تنهاتر ، زیباتر .
و ندا آمد بالاتر ، بالاتر !
آوازی از ره دور : جنگلها میخوانند ؟
و ندا آمد : خلوتها می آیند .
و شیاری ز هراس .
و ندا آمد : یادی بود ، پیدا شد ، پهنه چه زیبا شد !
« او » آمد ، پرده ز هم وا باید ، درها هم .
و ندا آمد : پرها هم .
و ندا آمد : بله ! ما هم بلدیم ازین کامنتا بذاریم ، فقط نمیدونیم جای این ویرگولاش و نقش نمای اضافه و اون یکی که نمیدونم اسمش چیه درسته یا نه ! کلی گشتم تو کیبورد تا پیداش کردم :D
خیلی زیباست!!
ممنون
سلام الهام جان
با یک روز تاخیر عیدتون مبارک
خیلی خیلی خیلی زیبا بود ...
سبز باشید در پناه یزدان پاک
ممنونم سیمای عزیز
سلام
عیدتان مبارک
مطلب زیبایی انتخاب کرده اید
با موضوع جدیدی بنام الفبای زندگی در
خدمت دوستان هستم
منتظر قدوم مبارکتان هستم امیدوارم که با حضور
سبزتان کلبعه مارا منور بفرمایید .
موفق باشید
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت...
چه نرگس زیبایی
میدونی یاد این شعر سهراب افتادم که میگه
<<در بیابان چه بوی علفی می آید>>
یادآوری های اینجا یه جور دیگست همه چیزش فرق داره و همین فرق داشتن زیباترش کرده
!
واقعا یاد آوری متفاوتی ست
در بیابان چه بوی علفی می آید
ممنون