مرد همیشه سبز

 

TubeImage.com

چقدر کوتاه و تکان دهنده

و چقدر تلخ.

خسروشکیبایی ...

خدایا

حالا خاطرات او، پرده ی سینمای ذهن هامان است.

 شبهایی که در نقش یک راهزن ،دل از همه ی ما ربود.

 "مراد بیگ " حتی به مرگ هم التماس نکرد...

مرد خانه ی سبز به ابدیت پیوست!!خانه ی سبزی که روح سبزش حریر خاطرات شبهای نوجوانیم را ورق میزند.

هامون.اولین بار بود که میدیدمش.عاشق پیشه ای بیقرار

پدر مهربان کیمیا و سهم او از فرزند که یک یادش بخیر ساده شد.

خواهران غریب وسرودن ترانه ی مادر

مادر من مادر من تو یاری و یاور من....

هنوز هم باور ندارم که دیگر او را نداریم.

صدایی که لحظه لحظه ی خستگیهایم را مرهم بود،وقتی که صدای پای آب سهراب را با صدای

او میشنوی خود را سوار بر امواج آب میبینی.

 

بزرگ بود

و از اهالی امروز

و با تمام افق های باز نسبت داشت

و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید.

صداش

به شکل حزن پریشان واقعیت بود

و پلک هاش

مسیر نبض عناصر را

به ما نشان می داد.

 

***

 و بارها دیدیم

که با چقدر سبد

برای چیدن یک خوشه بشارت رفت.

ولی نشد

که روبروی وضوح کبوتران بنشیند

 

««««و رفت تا لب هیچ

و پشت حوصله نورها دراز کشید و هیچ فکر نکرد

که ما میان پریشانی تلفظ درها

برای خوردن یک سیب

چقدر تنها ماندیم....!»»»

 

 

می نوازم یادت را...

رد پای تو هنوز مانده بر روی غروب لحظات....

تو نرفتی زینجا

یاد تو پر شده در خاطره ها...

     و امروز روز وداع با خسرو شکیبایی، زمردنگین ایران زمینست.

TubeImage.com عکس:بابک برزویه/فارس نیوز

*نظرات هنرمندان درمورد استاد خسرو شکیبایی در بخش نظرات منعکس گردیده است.* 

خسرو شکیبایی به روایت خسروشکیبایی

 

 

چله نشین تو شدم