دلم تنگه برای گریه کردن- کجاست مادر کجاست گهواره من؟؟؟
همون گهواره ای که خاطرم نیست همون امنیت حقیقی و راست همونجایی که شاهزاده قصه همیشه دختر فقیرو میخواست همون شهری که قد خود من بود از این دنیا ولی خیلی بزرگتر نه ترس سایه بود نه وحشت باد نه من گم میشدم نه یک کبوتر
نگو بزرگ شدم نگو که تلخه نگو گریه دیگه به من نمیاد بیا منو ببر نوازشم کن دلم آغوش بیدغدغه میخواد تو این بستر پاییزی مسموم که هر چی نفس سبزه بریده نمیدونه کسی چه سخته موندن مثه برگ روی شاخه ی تکیده
ببین شکوفه دلبستگیهام چقدر آسون تو ذهن باد میمیره کجاست اون دست نورانی و معجز بگو بیاد و دستمو بگیره
کجاست مریم ناجی مریم پاک چرا به یاد این شکسته تن نیست تو رگبار هراس و بیپناهی چرا دامن سبزش چتر من نیست
دلم تنگه برای گریه کردن کجاست مادر کجاست گهواره من
|