عبور از شیشه

 

عوض شدنشو به چشم میدیدم.

بهتره بگم از بین رفتنشو...

ازون آدمای باحال امروزی بود.با مرام با معرفت.عشقش این بود که خانواده دور هم جمع بشن -نهاری با هم بخورن و شبنشینی کنند...

ورزشکاربودوخلاصه یه جوون امروزی که البته با جوونای امروزی کلی فرق داشت.

یه روز خبر آوردند که فحش میده! کتک کاری میکنه و قمه قداره میکشه!!فلانی؟؟مگه میشه اونو این حرفا؟!

گفتند: معتاد شده.ازین صنعتیا!

گفتم: محاله اون ورزشکاره حتما براش حرف دراوردن

گفتند: اتفاقا همین جور آدمارو باید اینکاره کرد!!! آدمای با احساس-ورزشکار و خانواده دوست.

گفتم: حالا صنعتی چی هست؟

گفتند: همینایی که با یکی دوبار استفاده یا مهمون اون دنیایی یا به ظاهر تو این دنیاو تو عالم هپروت

گفتم: شنیدم. این قرصاست دیگه اکس؟اکستازی؟

گفتند: قرص دیگه قدیمی شده حالا برو تو مایه های شیشه . آیس و کریستال!

گفتم: یعنی چی؟شیشه میکشن؟(این مهتابیارو دیدی وقتی میشکنن یه گردی توشه؟فکر کردم اونو میگن!)

گفتند: آره از طلا گرونتره. بزنی رفتی خود فضا...تمرکزت ۱۰۰۰تا -شب امتحان که هیچ بگو تمام شبای امتحان تا صبح بیداری. اصلا تا هر وقت که دلت خواست بیداری ۱۰۰ ساعت   دویستا.....

گفتم: مگه میشه؟آدم میمیره که اینجوری !

گفتند: ای بابا اینهمه آدم تو هم یکیش .تازه....مگه نمی خواستی لاغر شی؟بیا ایکی ثانیه- ظرف دو هفته میشی باربی...

 

 

Free Image Hosting at allyoucanupload.com

حالا مدتهاست از اون روز میگذره...

 

رو میکنم به آیینه

من جای آیینه میشکنم

رو به خودم داد میزنم

این آیینست؟

 یا که منم...........