شب عاشقان بی دل...(شب قدر)

  معبو د من 
امشب برای دل خود، شمعی افروخته ام تا وسعت دلم را ببینی.
امشب دستهایم به سوی آسمان دلت بالا برده ام.
امشب اگر اشکی بریزم، برای خودم میریزم
امشب اگر دلی را بخواهم، در جستجوی دل خویشم.
امشب برایت پر میکشم. پرهایم را میبینی.
تو فقط نگاهی بر من بیانداز.
من جز عشقت گناهی ندارم! ای اسطوره ی عشق ببخش بر من گناهانم را.
بگذار سبک باشم تا بالاتر آیم. تو دستم را گرفته ای. عمری ست گرفته ای. رهایم نکن.
 کو به غیر از آغوشت پناهی؟
بگذار شمعی از وجودم در آغوشت بیفروزم
بگذار جهان هر کسی اندر دل اوست را برایت روشن کنم.
تو لمس کن احساس مرا در تمام این انعکاس.
تو در منی. من در تو.
بنازم به این رویارویی.
اشکهایم برای تو.برای من.
نیازمندیم برای تو.
عشق من، جان من را جلا ده
امشب امشب است. معبودا روشنی بخش دلها تویی 
معبودا روشنی بخش دلها تویی!
تو فقط اجابت کن فریاد مرا امشب.