اغمادر اغما! |
اعتماد به عدالت خدا سریال ید بیضا (اغما)هم پایان یافت وخاطره ای ماند از نامهایش. باید بگم پایان سریال بهتر از اونی شد که فکر میکردم.یعنی بنظرم توانستند انتهای سریال را خوب جمع کنند که از این لحاظ به نویسنده و کارگردانش تبریک میگویم! تنها نقطه ضعفی که از نظر من کمی غریب بود به آسانی پذیرفتن همخانه شدن با شیطان !! از جانب دکتر پژوهان بود که کمی غیر قابل تصور بنظر می آمد... به هر حال باید پذیرفت شیطان همین حوالیست وبا کوچکترین غفلت سرراهمان ظاهرخواهدشد... دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بودو فریب می فروخت. توی بساطش همه چیز بود : غرور. حرص. دروغ و خیانت.جاه طلبی و قدرت. هر کس چیزی می خرید و در ازایش چیزی می داد. بعضی ها تکه ای از قلبشان را می دادند و بعضی پاره ای از روحشان را. بعضی ها ایمانشان را می دادند و بعضی آ زادگی شان را. انگار ذهنم را خواند.موذیانه خندید و گفت : من کاری با کسی ندارم. فقط گوشه ای بساطم را پهن کرده ام و آرام نجوا می کنم.نه قیل و قال می کنم و نه کسی را مجبور می کنم چیزی از من بخرد. می بینی آدم ها خودشان دور من جمع شده اند. تا اینکه چشمم به جعبه ی عبادت افتاد که لا به لای چیزهای دیگر بود. دور از چشم شیطان آن را بر داشتم و توی جیبم گذاشتم. با خودم گفتم : بگذار یک بار هم شده کسی چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یک بار هم او فریب بخورد. جعبه ی عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت. فریب خورده بودم. دستم را روی قلبم گذاشتم. ..نبود. فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته ام.
*** پ.ن۱: پ.ن۲: دختر ۲۰ ساله بروش رز در سریال اغما گاوصندوق پدر را خالی کرد!!! پ.ن۳: ابلیس در روزگار کنونی!!!
|