آنزمان که از خاک برآمدیم و شدیم جاری در آب که نام آدمیت را به دوش کشیم آنگونه نبودیم که زلال آب صیقلمان دهد.پس گل شدیم و تنها از رفتنمان سفالینه ها بر جای میمانند.
حداقل آن راخوشتراش بسازیم...
ادامه...
رنگین کمان پاداش کسانیست که تا انتها زیر باران میمانند. این بارانی که از آن گفتی حتما در انتها به کمانی رنگین ختم خواهد شد. پس تا نهایت تر شدن بمان زیر باران
باران که می بارد سریع تر از معمول بورسی به سر می زنم و پالتویی به تن و قدم ها را چشم بسته می روم تا نهایت آرامش ...
باران که می بارد انگار آدم ها هم قدری مهربان تر می شوند چرا که جز این باشد عجیب است ....
باران که می بارد انگار کسی در وجودم نوا سر می دهد که ممکن است شسته شود همه ناپاکی از وجودت پس درنگ را جایز نمی دانم و می روم و می روم تا آنجا که دیگر من نباشد ...
خیلی زیباست الهام جان
چه عکسی انتخاب کردی چند دقیقه محوش بودم!
رنگین کمان پاداش کسانیست که تا انتها زیر باران میمانند.
این بارانی که از آن گفتی حتما در انتها به کمانی رنگین ختم خواهد شد.
پس تا نهایت تر شدن بمان زیر باران
همیشه در ارتفاع معینی از سطح زمین دیگر هیچ ابری مشاهده نمیشود...
اگر هنوز آسمان وجودت ابریست حتما هنوز دلت به اندازه ی کافی اوج نگرفته است....
ببار ای ابرکم بر من ببار و تازه تر شو
ببارو قطره قطره نم نمک آزاده تر شو ...
آخ اگه بارون بزنه .... تشنه تشنه ام ...
بزن بارون بزن خیسم کن و ......
سلام الهام عزیز ...
خیلی زیبا بود ... عالیییییییییییییییییی ... 20 ........
سبز باشید و پیروز در پناه حضرت دوست ...
سیمای عزیزم ممنون از احساست
اما کو اسمت کو نام و نشانی؟
شاید باران آنرا شسته است منتظرم که بازآیی
ای کاش آغاز باران پایان پریشانی انسانها بود.
ای کاش همه می تونستند مست بوی باران بشند و ای کاش باران همه رو از خواب بیدار می کرد.
خیلی زیبا بود.وبلاگتان بسیار زیباست و انتخاب عکستان هم فوق العاده است.از وبلاگ ما هم دیدن کنید
درود الهام عزیز
و باید بگویم که چقدر خوشحال شدم بابت دیدارت رفیق که مدت ها بود نصیب این پیاده نمی گشت ...
چوبکاری میفرمایید.
همیشه از یاران فریاد بیصدا هستم...
باران که می بارد سر از پا نمی شناسم ....
باران که می بارد سریع تر از معمول بورسی به سر می زنم و پالتویی به تن و قدم ها را چشم بسته می روم تا نهایت آرامش ...
باران که می بارد انگار آدم ها هم قدری مهربان تر می شوند چرا که جز این باشد عجیب است ....
باران که می بارد انگار کسی در وجودم نوا سر می دهد که ممکن است شسته شود همه ناپاکی از وجودت پس درنگ را جایز نمی دانم و می روم و می روم تا آنجا که دیگر من نباشد ...
سپاس بابت قدم رنجه ات الهام جان و واژه های خوش قواره ات به رنگ و خصلت باران
شاد زی
ببار ای ابرکم!
چقدر دلنشین بود این متن کوتاه.
ممنونم از حضور و نظرتان.
شاد باشید.