آنزمان که از خاک برآمدیم و شدیم جاری در آب که نام آدمیت را به دوش کشیم آنگونه نبودیم که زلال آب صیقلمان دهد.پس گل شدیم و تنها از رفتنمان سفالینه ها بر جای میمانند.
حداقل آن راخوشتراش بسازیم...
ادامه...
به سراغ من اگر می آیی نرم و آهسته بیا که مبادا در خواب گل نشکفته من پرپر شود آرامش جایی که دل خوش باشه دل جایی خوشه که محبت باشه محبت جایی که مهر و وفا باشه و مهر و وفا پیش کسی که واقعا دوستت داشته باشه ولی واقعا هیچ کوبه به در آرامش نیست عکس خیلی قشنگه
آخ که منم چقدر خودمو پشت یه همچین دری تصور کردم و تو خیالم چه کولی بازیا که این پشت در نیاوردم ولی اصلا نمیتونم تصور کنم بعدش که در وا شد و رفتم توش چی کار کنم ! اصل حال همون پشت دره...تو خبری نیست...اگرم هست به من ربطی نداره... هنرمندانه بودها ! ضمیر ناخودآگاهم رو به خود آگاهم وصل کردی...قبلش هم واسه خودت رو اینجوری کردی...هنر یعنی همین.
الهام عزیزم همه ما بدنبال ارامش هستیم .اما آیا این آرامش واقعا پیدا میشود؟ در این روزگاربرخی از ما بدنبال تنها ۱ ساعت خواب راحت می گردند! انتخاب عکس مانند همیشه زیبا بود.و امیدوارم که خداوند آرامش را در دلهای ما همیشگی سازد.
راستش هدف شما از رسیدن به آرامش را نمی دانم. استراحت کردن و دور بودن از این محیط و خیلی چیزهای دیگر هم می تواند جستجویی باشد برای رسیدن به آرامش اما آرامش واقعی را در این زمانه واقعا نمی توان یافت .حتی اگر در زندگی شخصی دارای آرامشی باشیم زندگی اطراف و محیط اجازه همراهی آرامش را به ما نخواهد داد. اما امیدوارم شما آنچیزی را که در جستجویش هستید بیابید.
اگه قرار باشه به در نکوبیم نباید نظر بدهیم اما با دیدن این عکس زیبا و اینکه باید بسراغ شما نرم و آهسته بیاییم نشد که نظر نگذارم. اونورا هم یه سر بطن البته بعد از تمام شدن دوره استراحت
آرامش... آرامش... آرامش... هزار بارم که زمزمه گر باشم.... نخواهم یافتش.... الهام خوبم... گرچه شایسته اش نیستم اما دعا میکنم که تو باشی چون هستی.... آمین بر هرآنچه آرامش تو از وجود پروردگار.... آمین...
سلام خیلی وقت پیشا یه مطلبی نوشته بودی در ارتباط با فیلم اغما.داشتم توو سایتها می گشتم یاد مطلب تو افتادم گفتم بهت پیشنهاد بدم اینو بخونی: http://www.hanooz.com/index.php?option=com_content&task=view&id=176&Itemid=27
حضرت محمد ، پیامبر خوبی ها (درود خدا بر او باد) : سخاوت درختی از درختان بهشت است که ... مطلبی از وبلاگ عالین نجاتی : استاد چونگ : تکامل هر یک از افراد بشر در چند مرحله بعمل می آید ... یک توضیح : به دلیل ایجاد مشکل در شناسه(آیدی) مدتی است نمی توانم به روز رسانی هایم را از طریق مسنجر اعلام کنم و همین طور به ابراز محبت دوستان بسیار بدهکارم ... غزل : یک سو توئی و آن طرف میز دیدنی است دستان بی اراده ی من نیز دیدنی است
دندان به گوشه های لبم آشنا شده در بین ما احاطه ی پاییز دیدنی است سپید : بی واژه حرف می زنم با تو یک آن کافی است رها شوم . . . رباعی : ای عشق ... باید همه جا رو به تو تعظیم کنیم ترانه : نه به داره نه به باره اشک ما رو در میاره سر شب تا خود فردا شُر شُر حادثه داره . . . تا پایان بهمن ماه چیزی نمی گویم و شما را خواهم شنید . شما که عاشقانه دوست دارم تان [گل]
سلام الهام جان آمدم به این امید که نوشته جدیدی از تو بخوانم.اما گویا هنوز نمی خواهی . هنوز هم در جستجوی آرامشی... نمی دانم پیدا می شود یا نه اما امیدوارم تو پیدا کنی. منتظر نوشته های زیبایت هستم.
پرستو
پنجشنبه 11 بهمنماه سال 1386 ساعت 01:48 ب.ظ
داشتم مطلبی سرچ می کردم به وبلاگ شما رسیدم. محیط اینجا که خود سرشار از آرامش است. دوست خوب حتما کسی آرامش رااسیر کرده که نمی توان پیدایش کرد. تو اگر یافتی اسیرش نکن
به سراغ من اگر می آیی نرم و آهسته بیا
که مبادا در خواب گل نشکفته من پرپر شود
آرامش جایی که دل خوش باشه
دل جایی خوشه که محبت باشه
محبت جایی که مهر و وفا باشه
و مهر و وفا پیش کسی که واقعا دوستت داشته باشه
ولی واقعا هیچ کوبه به در آرامش نیست
عکس خیلی قشنگه
آخ که منم چقدر خودمو پشت یه همچین دری تصور کردم و تو خیالم چه کولی بازیا که این پشت در نیاوردم ولی اصلا نمیتونم تصور کنم بعدش که در وا شد و رفتم توش چی کار کنم ! اصل حال همون پشت دره...تو خبری نیست...اگرم هست به من ربطی نداره...
هنرمندانه بودها ! ضمیر ناخودآگاهم رو به خود آگاهم وصل کردی...قبلش هم واسه خودت رو اینجوری کردی...هنر یعنی همین.
عکس فوق العا ده ای بود. و کوتاه نوشته تان ذیل عکس گوبا تر از خود آن.
سلام
شرمنده...یا نیستم یا وقتی میام مدام حرف دارم واس گفتن...
این بار یه آپ چن خطی. بر خلاف همیشه که زیاده گویی میکنم.......
میای ؟
سلام الهام عزیزم
آن که بر در می کوبد نیازی به کوبه ندارد ..
آرامش را در تنهایی جستجو نکن
با ما باش که با توهستیم
اومدم آهسته
نرمتر از یک پر قو
الهام عزیزم همه ما بدنبال ارامش هستیم .اما آیا این آرامش واقعا پیدا میشود؟
در این روزگاربرخی از ما بدنبال تنها ۱ ساعت خواب راحت می گردند!
انتخاب عکس مانند همیشه زیبا بود.و امیدوارم که خداوند آرامش را در دلهای ما همیشگی سازد.
چه عکس زیبایی
منهم آرامش میخواهم ،همه بدنبال آرامش هستند و به قول آن دوست که درست گفت:
آرامش دل خوش می خواهد که اونم سیری چند؟
سلام
دلتنگی ام را باتو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
راستش هدف شما از رسیدن به آرامش را نمی دانم.
استراحت کردن و دور بودن از این محیط و خیلی چیزهای دیگر هم می تواند جستجویی باشد برای رسیدن به آرامش
اما آرامش واقعی را در این زمانه واقعا نمی توان یافت .حتی اگر در زندگی شخصی دارای آرامشی باشیم زندگی اطراف و محیط اجازه همراهی آرامش را به ما نخواهد داد.
اما امیدوارم شما آنچیزی را که در جستجویش هستید بیابید.
اگه قرار باشه به در نکوبیم نباید نظر بدهیم
اما با دیدن این عکس زیبا و اینکه باید بسراغ شما نرم و آهسته بیاییم نشد که نظر نگذارم.
اونورا هم یه سر بطن البته بعد از تمام شدن دوره استراحت
وبلاگتان بسیار جالب است
از سایت هفت تیر اینجا را پیدا کردم
امیدوارم روزی همه به آرامش حقیقی دست پیدا کنند
احتیاجی به کوبه نیست با مشت بر در بزن.
اگه خدا رو حس کنی همه جا آرامش هست.
آرامش در دل را به سختی می توان یافت.
آرامش در مسیر زندگی را ابداً نمیتوان یافت.
ببخشید ارامشتان را بر هم زدم
پایم خورد به در!
حالا که امدید
یک لیوان اب بدهید می روم!
خوش آمدی
دستانم را سخاوتمند آموختند پدر و مادر
آرامش...
آرامش...
آرامش...
هزار بارم که زمزمه گر باشم....
نخواهم یافتش....
الهام خوبم...
گرچه شایسته اش نیستم اما دعا میکنم که تو باشی چون هستی....
آمین بر هرآنچه آرامش تو از وجود پروردگار....
آمین...
منتظرت بودم
خوشحالم که آمدی
کجایید خانم ؟
هستم بانو
شبه استراحت
شاید هم شبح استراحت!!
هنوز در جستجوی آرامش
سلام خیلی وقت پیشا یه مطلبی نوشته بودی در ارتباط با فیلم اغما.داشتم توو سایتها می گشتم یاد مطلب تو افتادم گفتم بهت پیشنهاد بدم اینو بخونی:
http://www.hanooz.com/index.php?option=com_content&task=view&id=176&Itemid=27
جالب بود
از شما بخاطر دقت و حسن نظرتان ممنونم
چند وقتیه خبری ازت نیست الهام جان کم پیدایی دلم برات تنگ شده به کامنتات تو ناصریا عادت کردم تو که نیستی انگار یه چیزی کمه
در ضمن به روزم با
مصاحبه با ناصرعبداللهی (در تنهایی و سکوت خواننده شدم)
مینا جان من هرکجا که باشم ناصریا اولین وبلاگیست که سر میزنم.
سلام الهام جان
خوبی
یکی از دوستام یه وبلاگ فوق العاده خوب زده در مورد موفقیت حتما یه سری بهش بزن
آدرسش اینه
http://mitridats.blogfa.com/
حضرت محمد ، پیامبر خوبی ها (درود خدا بر او باد) : سخاوت درختی از درختان بهشت است که ...
مطلبی از وبلاگ عالین نجاتی :
استاد چونگ : تکامل هر یک از افراد بشر در چند مرحله بعمل می آید ...
یک توضیح : به دلیل ایجاد مشکل در شناسه(آیدی) مدتی است نمی توانم به روز رسانی هایم را از طریق مسنجر اعلام کنم و همین طور به ابراز محبت دوستان بسیار بدهکارم ...
غزل :
یک سو توئی و آن طرف میز دیدنی است
دستان بی اراده ی من نیز دیدنی است
دندان به گوشه های لبم آشنا شده
در بین ما احاطه ی پاییز دیدنی است
سپید :
بی واژه حرف می زنم
با تو
یک آن کافی است
رها شوم
.
.
.
رباعی :
ای عشق ...
باید همه جا رو به تو تعظیم کنیم
ترانه :
نه به داره نه به باره
اشک ما رو در میاره
سر شب تا خود فردا
شُر شُر حادثه داره
.
.
.
تا پایان بهمن ماه چیزی نمی گویم و شما را خواهم شنید .
شما که عاشقانه دوست دارم تان [گل]
ممنونم از حضور گرمتان و اظهار نظر سازنده تان.
همیشه منتظر حضور و نظرتان هستم.
سلام الهام جان
آمدم به این امید که نوشته جدیدی از تو بخوانم.اما گویا هنوز نمی خواهی . هنوز هم در جستجوی آرامشی...
نمی دانم پیدا می شود یا نه اما امیدوارم تو پیدا کنی.
منتظر نوشته های زیبایت هستم.
داشتم مطلبی سرچ می کردم به وبلاگ شما رسیدم.
محیط اینجا که خود سرشار از آرامش است.
دوست خوب حتما کسی آرامش رااسیر کرده که نمی توان پیدایش کرد.
تو اگر یافتی اسیرش نکن
سلام الهام جان . ممنون که باز هم تنهام نذاشتی . خیلی خوشحالم که توی این یک سال دوستای خوبی مثل تو پیدا کردم . موفق باشی عزیزم .
الهام عزیزم خوبی؟
به آرامش رسیدی بانو؟؟
و آنقدر دوستت دارم که همیشه کنج ذهنم برای آرامشت دعا میکنم.
ممنونم مانایی
هنوزم در پی اونم...
می دونی خیلی وقتا تا اون ته ها رو هم که نگاه می کنی هیچ دری نمی بینی! همه جا دیواره...
شارژ بودن من هم طول زیادی نکشید...
خیلی زود خالی شد...
سلام مهربون
گذری
راهم افتاد به سرزمین دلنوشته هات
دلنشین مینویسی و ساده و صادق و صمیمی
همیشه عاشق بمان و شکوفاترین
خوش آمدی دوست خوب
برای من که دربندم
چه انده آوری ای تن
فراز وحشت داری
فرود خنجری ای تن
غم آزادگی دارم
به تن دلبستگی تا کی
به من بخشیده دل ! سنگی
شکستنهای پی در پی
وای ....
ممنونم
بسیار بجا بود!این آهنگ داریوش رو بسیار دوست دارم
خوشا در چنگ شب مردن ولی از مرگ شب گفتن
کامنت دوست خوبمان علیرضا منو یاد این ترانه انداخت
بی ربط هم نیست به حال و هوای اینروزهایم
ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
بگذار ببارد به سرم سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و حاضر به مجازات
مرگ است مرا گر بزنم حرف ندامت
آرامش را چه بیابیم و چه نه باید باشیم و مبارزه کنیم ...
سلام.انشاالله به آرامش حقیقی و با معرفت که همان عمل کامل به اسلام عزیز است برسیم.وبلاگتون با صفاست و دوستانتون هم!!!.اوقات بخیر و نیکی.یا حق
چرا نمی نویسی؟
هنوز در جستجوی آرامشی؟
بابابیخیال
گشتم نبود
نگرد نیست!!!!!!!!
بنویس