چقدر بهش نزدیکی؟تا بحال حسش کردی...
یه روز تو ماشین رادیو گوش میکردم. گوینده گفت امروز در هوا خدا را میتوان نفس کشید...
نمی دونم اونروز چه خبر بود.نفس عمیقی کشیدمو با خودم گفتم نه...
امروزوهرروز میشه تنفسش کرد.حسش کرد بوییدش و حتی بوسیدش...
اینروزا معنویتش بیشتر از ایام دیگس. بیشتر میشه بهش نزدیک شد.به اونی که خشمش ترسناکه قهرش وحشتناکه اما مهربونیش تعریف نشدس. ساده و خودمونی میخوام بنویسم.همونجوری که با خودش حرف میزنم...
دلم گرفته بود. از سادگی بعضی از آدما ...آره همین آدمای امروزی! به خدا هنوزم میشه تو همین روزگاری که همه به هم بی اعتنا شدن آدماییو پیدا کرد که دلشون دریاست...
یه حالی دارم که نگو...یه حالی دارم که نپرس ...
این حالمو دوست دارم . بعضی وقتا فکر میکنم خدا دوسم داره. چون بهم قدرت داده که ببینمو بشنومو پند بگیرم.
یکیو دیدم که در آستانه ی ورود به دانشگاه فهمید سرطان داره.اما ازش به نعمت یاد کرد....
خدایا چقدر به بعضیا وسعت دل دادی؟ چقدر دوسشون داری ؟میگفت اگه مریض شدی اونم صعب العلاج یعنی اینکه خدا خیلی دوست داره...یعنی میخواد معرفتتو امتحان کنه...راستی چقدر از ماها میتونیم اینطوری فکر کنیم؟اگه مشکلی برامون پیش اومد بهش غر نزنیمو نگیم عدالتت کجاست...
خیلی حرفا دارم باهاش بزنم .دوست دارم منم غر بزنم اما وقتی دارم میبینمش آخه بهش چی بگم؟وقتی بهم میخنده وقتی نشونم میده که روشو ازم بر نگندونده بهش چی بگم؟
شماها چی؟چقدر ازش نومید شدین؟تا حالا از در رحمتش رونده شدین؟خدا نکنه هیچ کسی دچار قهرش بشه.اونموقس که هیچ التماسیو نمی پذیره.
میگن برای حق الناس بیشتر اهمیت قائله تا حق خودش....ما چی؟ما چقدر حاضریم بخاطر دیگران از حق خودمون بگذریم؟
تا حالا شده بریم بهشت زهرا و بدون تحول برگردیم؟هر وقت اونجا میریم میگیم دیگه برگشتم ال میکنمو بل میکنم ...اما به محض برگشتن...............................
بعضی وقتا فکر میکنم خوبه که ما ایرانی هستیمو به یه چیزایی اعتقاد داریم. روزه میگیریمو مقاومت میکنیم در برابر وسوسه ی شیطان بیچاره که با اونهمه عبادت بخاطر غرور از در رحمتش رونده شد.کاشکی بشه همیشه باهامون باشه و بتونیم باهاش راحتو خودمونی حرفامونو بزنیم.
بهش بگم خدایا من یکی که دربست مخلصتم.
دقت کردی؟ با رئیس شرکتت نمی تونی اینطوری صحبت کنی! اما خدا ...راحتو صمیمی بدون ادبیات خاص بدون بکارگرفتن کلمات قلمبه سلمبه...
کاشکی بتونیم قدردانش باشیم...
تو ماه رمضان شباش یه صدای دیگه داره.میدونم شاید تویی که اینو میخونیو اعتقادیم بهش نداری بخندی. ولی گوش کن...درست گوش بده. یه صداهای دیگه میشنوی. نمیدونم یه جور دیگس معنویتش...
یکی که روزه گرفتن براش مجاز نیستو ازش میخوام نگیره بهم گفت نمیتونم صدای اذون مغربو بشنومو روزه نباشم...خوش بحالش.خوش بحال اون مرد ساده ای که ایران زندگی نمیکنه و امروز بر حسب اتفاق مهمون یه سفره ی افطاریه ساده بودو از صاحب خانه خواست براش دعا کنه تا مریضیش خوب شه....خوش بحال اون صابخونه که وقتی باهاش حرف میزدم اشک میریختو میگفت خدایا من که کسی نیستم اما این بنده ی تو ...این بنده ی ساده ی تو از من میخواد براش پیش تو دعا کنم. خدایا خوبش کن...
وای از این قدرتنمایی تو...انقدر ساده قدرتتو به رخ میکشی که آدم راهی بجز پیدا کردن خودش در تو نداره.
میپرستمت با تمام وجودم...
(عکس:فتوبلاگ کامیرا)
سپاس بر تو نازنین که اینقدر شیرین و قشنگ به رازو نیاز پرداختی و عاشقانه خودت را در آغوش پر مهرش انداختی و در دریای رحمتش شناور شدی.
منهم براستی آن عزیز را همیشه و همه جا در بند بند وجودم حس می کنم. خصوصا وقتی در گرفتاری و مشکلات غوطه ورم
تنها ملجاء و امیدم اوست.
درگاهش را بدون واسطه باز و گوشش را آماده ی شنیدن رازو نیاز میبینم.و اطمینان دارم دردم را می فهمد و نیازم را در صورت صلاح برآورد و غیر ازین نمیدانم و انتظار ندارم.
دریای رحمتش بیکران است اگر خالصانه و مخلصانه او را بخوانم صدای پاسخش را میشنوم.
این ایام که ضیافت اوست انگار فاصله اش با بندگانش کم شده و به برکت آن رسم مهمان نوازی را بجا آورده حاجات ملتمسین دعا را برآورده میسازد.بامید برآورده شدن حاجت همه ی نیازمندان .
آمین یا رب العالمین
اینک این روح افسرده و نیمه جان منست
جان میدهد زیر فشار زندگی
هرسو درین اجبار زندگی مینگرم
دردیست که میریزد در جامم زندگی
یکسو غم صاحبخانه و کرایه میخراشدم
سوی دگر خرج گذران زندگی
یکسو مریضیست که بجان عزیز من
اورا به سوی تباه میبرد زندگی
آنسو بدهی و وام بیشمار
از بهر خرید مایحتاج زندگی
اینک درون مرداب زندگی غرق میشوم
کیست که بگیرد دست مرا
بیرون کشد ز منجلاب زندگی
ناگاه سخنی ژرف مرا یاد میشود
درب عنایت خدارا بکوب بهر زندگی
ایمان به منشاءعشق لایزال
روحیست که دمیده میشود در جان زندگی
یارب بگیر دست حقیر نیاز من
جز تو کسی نیست مرا در طوفان زندگی
هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
هرچه می خواهد دل تنگت بگوی...
با متنت ارتباط برقرار میکنه ادم.چون از دل بر میاد.
ما ماهی رودخانه ایم و از گل و لای مردابها هر کسی زود یا دیر باید به رودخونه بیاد و جذب دریای بزرگ حق بشه
خدا نزدیکه.میشه نفسش کشید اونو.در وجود ماست.
روح ماست.
برای شما بهترین ها رو آرزو دارم.خدا تحمل ماها رو بالا ببره.
خوب عمل کنیم و فقط مانند کنونی ها! پوسته رو کمتر اهمیت بدیم و درون را بیشتر.
شاد بشی دادا و خاش
موافقم.خدا به بعضی ها دل دریا داده و وسعت اندیشه....
خوشبحالشان.
چقدر عکس کامیرا جذاب بود.
چند وقتی به شدت به عکاسی علاقه مند شدم
کلمه به کلمه حرفهایت در دل هر «آدم» هست.
پس آشناست.
کاش بدانیم چه اندازه بزرگ است و چقدر بخشنده.
چقدر دوست داشتنیست و چقدر نزدیک.
خدا همینجاست در همین حوالی.
میشه تنفسش کرد.حسش کرد بوییدش و حتی بوسیدش...
اگر درمان تویی دردم فزون باد
اگر عشق تو سهم من جنون باد
سلام الهامم.
خوبی عشقم؟؟؟ماه رمضون تنها ماهیه که همه ی سال منتظرشم.
چون خودمو خالی می کنم.هرچی به خدا نزدیکتر بشی بیشتر اونو احساسش می کنی.مطمئنم تو هم داری همین کارو می کنی.
با یه دردو دل به روز کردم.بیا پیشم گلکم.خوشحال میشم.
دوست دارم تا آنسوی ابدیت.
با آرزوی بهترینــــــــــها:بهــــــــــار
سلام الهام جان
ممنونم بابت نظر گرمت
متن فوق الاده ای نوشتی بی نظیر بود
بد جوری دلم گرفته هستش نمی دونم چرا؟
موفق باشی
سلام عزیزکم
تنها نیستی
اوست که در تو زبانه می کشد ... نهیب میزند
اوست که می گوید به تو
در حرای وجودت
بنویس...بنویس
تو او را نوشتی
تو اورا سرودی
و خدا...
خدا در تو سرود
با تو خواند
در تو ماند
خدا در تو ماند......همین
**خدا یا تو این وقت شب *ایستادم زیر آسمون تو که عکس سو سوی ستاره هاش تو دریای چشام افتاده *دودل بودم که بیام یا نه * یه دلمو گذاشتم پایین- پایینه پایین *اما اونیکی دلمو که مهرش کردن برای وزود به حریم کبریاییت *گرفتم لابلای انگشتام * میبینی تپش تند ویک نواختشو * ای عزیزه من*حالا ایستادم اینجا زیر اسمون زیبای تو* ومیدونم حتی اگر آهسته تر از بال زدن سنجاقک ها از ته دلم به تو سلام کنم میشنوی که جوابمو بدی وهمین برای من کافیه *حالا بذار آغار کنم مثنوی گریستن رو * بذار بگم اون پایین وقتی یه قدم از تو فاصله میگیرم چقدر زود گلدون احساسم زردو پژمرده میشه * خشک میشه برگاش میریزه * بذار اعتراف کنم به درازی روزهایی که بین چشمهای منو نم نم دلگیر بارونت فاصله می افتاد * بذار اعتراف کنم به روزایی که از سجاده سبز تو فاصله میگرفتم * بذار اعتراف کنم به اون روزهایی که خواب غفلت نمی ذاشت که باتو بگم * خدایا نجوای شبانه منو بشنو که به تو محتاجم * خدایا به درگاهت امده ام وفقز وبینواییم را نزد تو اورده ام* بیش از آنکه به طاعت خود امیدوار باشم به آمرزش تو امید بسته ام چرا که آمرزش و مهر بانی تو از گناهان من بیشتر است * ای عزیز من ای مهربان من ای خدای خوب من * حالا نگاه کن به دسته تمنایی که قلب چاک خودم را به تو پیش کش میکنه * من به تو محتاجم * من به تو محتاجم **
الهی ای مولای کل هستی تو که بر اسرار دل نه فقط انسانها که میلیاردها حیوان و بیش از آن گیاهان آگاهی. نیاز آنها را میدانی و بر سوال همه آنها پاسخ میدهی.خدایا این چه بساط بسیار عظیم و بی انتهائیست که پرواز عقل بشر توان رسیدن به کنه آن را ندارد.
معبودا در این همه موجوداتی که داری هر یک از آنها به قدری به تو نزدیک میشوند که خیال میکنند فقط مال آنهائی.
و این کثرت و تنوع از اول خلقت تا بحال بوده و تا آتیه ای نا پیدا ادامه خواهد داشت وراستی چقدر عظیم است حکومت تو و چقدر خنده دار جهالت این بنده که با نهایت نقص خود گاهی ترا باور وگاه رو گردان میشود.
راستی با این تنوع افکار و کارهای بشر خدایا تو چقدر صبور و حلیم و کریم و بخشنده ای.از تو زنده اند وز تو میخورند و از تو حیاتشان ادامه دارد و بسیار ناسپاسند و باز تو آنانرا میبخشی و هدایت میکنی و روزی میدهی و در مقابل از بن منکر تو میشوند
و بالاتر از همه اینها رحمانیت و مهربانی توست که همچنان ادامه دارد و به اهمیت آن است که قرآن را به بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کردی.
کرم بین و لطف خداوندگار گنه بنده کردست و او شرمسار
بزرگی خدایا .ای نزدیکترین ببخش بر ما .ای کریم از آتش تو و یا به شوق بهشت تو که در نوع خود مهمند بر تو پایبند نیستم از این عظمت و رحمت تو شرمندهء مطلقم . میخواهم همچو شمع آب شوم . ای قدرت مطلق ذلیل و نیازمند مطلق منم. ببخش بر من ناسپاسیم را. کفران نعمتت را. بد خلقیم را .جهلم را و غرورم را . ای عالمترین به احوالم . یا رب. یا الله .ای رحمان و ای رحیم.
خدایا در این دل شب به تو پناه میبرم و عقاید خود را به تو میسپارم .مخصوصا در این زمانهء بسیار پست و بی مروت دین و ایمان جوونا فقط به لطف تو مستحکم میماند.خدایا یارشان باش. بحق بهترین بندگانت محمد آل محمد(ص).الهی آمین شب همه بخیر و نورانیت باد.یا حق
از ترس دوریت اشک می ریزم و به امید نزدیکتر شدن به تو از خودت مدد می گیرم، دلم که حالی شد قرآن بر میدارم و می شنوم، از تو می شنوم هر کلام، مرا به تو و به لقای تو مشتاقتر می کند. انگار که ظرفی را از آب پر کنی، همان می شود روح من هم سرشار از زنده بودن و تراوت می شود، همان می شود. و چون آفتاب برآید، و موعد قشنگ دیدارت به آخر رسد، به امید صبحی دیگر و رازی دیگر روز را می گذرانم به تلاش برای جلب رضایت تو لحظه ای یادت، از دلم بیرون نمی رود چه عشق پرمعنایی، چه مهر ورزی کریمانه ای ، تو با آن بزرگیت مهرت را در دل من ناچیز انداخته ای، مهربان من ، دل در گرو محبت تو بسته ام، می دانم که هرگز رشته ی محبت را پاره نمی کنی چون بخوانمت پاسخم می گویی، و چون بجویمت، به من نزدیکی، به خودت قسم می دانم که به من از خودم نزدیکتری ، گرچه با چشم نمی بینمت، عزیز دلم چون غفلت بر من چیره شود و مرا به بدی بکشاند تو مرا از آن باز دار و غفلت را از من دور ساز و چون نادانی و ناتوانی مرا از خیر باز دارد تو مرا بسوی آن هدایت کن.
اشکهایم را زمیمه این نوشته می کنم تا شاید دلهای شما نیز بلرزد و چشمانتان ابری شود اگر چشمانتان بارید مرا فراموش نکنید .
شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد *** تو بیا که از اول شب در صبح باز باشد
عجب است اگر توانم، که سفر کنم به کویت **** به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد
به محبتت نخواهم که نظر کنم ز رویت *****که محب صادق آن است که پاکباز باشد
سلام علیکم.واقعا عالی بود.انشاالله به لطف الهی بتونیم به مقام رضا برسیم.
در این ایام بسیار مغتنم فقط باید از سر تقصیر و نقصان از خودش طلب معرفت و بخشش کرد.شاید اندکی بیدار شد.یا علی .
حسم در مورد خدا نگفتنیه. ولی خیلی حس قشنگیه. دوسش دارم، خیلی زیاد....... حدی براش تعیین نکرده ام. مرزی نداره، دوست دارم عشقم به خدا تا آسمون هفتم ادامه داشته باشه. خدا خیلی مهربونه، بیشتر از اون چیزی که فکرش رو بکنیم. دقت کردی، وقتی تنها هستی چقدر دلت میخواد باهاش حرف بزنی ؟ یا تا خیلی حسش می کنی و به وجودش پی می بری، توی دلت با شادی بی نهایت فریاد می زنی، خدا جونم دوستت دارم. خیلی پاکه و مهربون، اینقدر مهربون که میگه صدبار اگر تؤبه شکستی باز آی ........
اینقدر مهربونه که هر چی بهش ظلم می کنی، هرچی بدی میکنی، وقتی به اشتباه خودت پی می بری، دست نوازش میکشه به سرت. میگه بنده ی من دوستت دارم.
خدا هوای هممون رو داره، مهم اینه که بتونیم این پشتیبان رو حس کنیم. خوش به حالمون، تکیه گاه مهربون و بخشنده ای داریم. چقدر مواقع شده که بهم ریخته بودیم، به هیچ چیز امیدی نداشتیم ولی همون موقع یه نوری توی دلمون روشن شده، حسمون رو گرم کرده ؟ همون موقع فهمیدیم که آره، آشناست این حس، بعدش گفتیم. مهر خداست.
میشه خدا رو حس کرد تو لحظههای ساده
تو اضطراب عشقو گناه بیاراده
گل من، به اون بیمار بگو، ناراحت نباشه، خدا خودش گفته که من تو دلای شکسته هستم، بهش بگو خدا همیشه به بنده های خوبش سختی میده. میخواد امتحانشون کنه. میخواد ببینه صبر دارن؟ بهش بگو به خودش توکل کنه، همون حسه مهمه، اون حس براش ارزشمنده، بهش بگو با هرکس بنا بر ظرفیتش سختی میده، حتما این دوستمون، دلش خیلی دریاییه. ازش بخواه برای ما هم ........ التماس دعا ................
سلام الهام جان
چقدر ساده و بی ریا نوشته بودی
کاش همه بتونیم تو لحظه لحظه های زندگیمون خدا رو با تمام وجود حس کنیم
الهام خوبم امشب در قشنگترین لحظات نیایش همون لحظه ایی که اوج می گیری تا سبز شدن رو دوباره تجربه کنی من رو با همه دلواپسیهام فراموش نکن
التماس دعا:الهام
راستی نشد فال رو بذاری؟
اگه قالب وبلاگت به هم می خوره باید تو ویرایش قالب زیر یا بالای همون قسمتی که می خوای پیس کنی مثلا اگه زیر پیوندای روزانت چیزی نیست اونجا پیس کن تا قالب وبلاگت به هم نخوره
سلام دوست عزیز زیبا بود........ دفعه اول است
اینجا میام خوشحال میشم دوستای خوبی برای هم باشیم حس می کنم هم جنس خودمی..... دلت شاد
اگه یه روز آسمون دلت ابری شد،
از دست زمونه و آدمهاش خسته شدی،
حتی نفس کشیدن هم برات تکراری شد!
یا شاید اگه دست روزگار، نقاش خاطره های بد شد،
قلبت رو شکست و اشکت رو جاری کرد،
از ته دل بگو... خدایا !
صدا بزن خدایی رو که سختی و غم رو برای هیچ بنده ای نمیخواد.
اگه امتحانت میکنه یعنی دلش میخواد بزرگ و بزرگتر بشی. نزدیک و نزدیک تر.
گفتگو کن با تنها کسی که میتونی بهش بگی: خدای من!
و بشنو! صدایی که میگه: بله! بنده من!
اگه صداش رو شنیدی،
بعد از همه درد و دل کردن ها، آروم شدن ها...
بعد از اینکه گل خنده به روی صورتت برگشت،
یه خواهش کوچیک! اگه قبول کنی.
برای من هم دعا کن/
همیشه درپناه ایزدیکتا باشی /
سلام
خیلی خوشحالم که وبلاگتو دیدم
واقعا لذت بردم
نظرت با تبادل لینک چیه؟
به منم سر بزن خوشحال می شم
سلام الهام.
گاهی به شما و دوستان سر می زنم.
نوشته هات به دلم نشست، هر وقت می بینم کسی دیگه ای هم احساس من رو داره خوشحال می شم.
عکس هم خیلی به نوشته میاد! ممنون.
آرزوی خوشبختی برات دارم.
بر می گردم، به زودی...
شب عاشقان بیدل مبارک باشد...
شب قدر -شبی مقدس که ملائک میزبان میهمانان آفریدگارشان هستند.
امشب دستان نیاز را بسویش دراز کنیم و از او بخواهیم دستمان را بگیرد.از او که میفرماید:
آنان که با من قهر کرده اند و از من بریده اند، اگر میدانستند چه
اندازه به دیدارشان مشتاقم و انتظارشان را میکشم؛ آنان که با
من به دشمنی برخاسته و در مقابل اقتدار و عظمت من تیغ پیکار کشیده اند، اگر میدانستند چقدر به دوستی و مهرشان دل بسته ام؛ آنان که روی از درگاه من برگرداندهاند، اگر می دانستند چقدر دلم برایشان تنگ شده است؛ اگر می دانستند بند بند وجودشان به شوق من از هم میگسست، و پاره های جانشان به اشتیاق از هم میگسیخت و دل و قلبشان از
خوشی آب می شد اگر می دانستند...
بهش بگیم حالا اومدیم خدا... حالا بند بند وجودمان از شوق تو از هم گسسته...
پاره های جانهامان را در کف دست داریم.این ناقابلترین را بپذیر..................
برای تمام نیازمندان -تمام بیماران دعا کنیم.
***
امشب اگه آسمونی شدین و دلتون رفت اون بالاها من رو هم دعا کنید...
موفق باشید
سلام
ممنون از این همه لطفی که دارین
سلام : با تمام وجود حس کردن یعنی رسیدن به همان نقطه ایی که خیلی ها دلشان می خواهد برسند ولی نمی تونند و من امروز به باخواندن مطلب شما فهمیدم که به غیر از من هم هستند کسانی که میخواهند به مقصد برسند بیاد دست همدیگر را بگیریم و از این راه سخت عبور کنیم
به روزم و منتظرت هستم
جاری همانند کارون
از حضورت دلخوشم دوست من
هر آنچه زیباست همیشه خوب نیست اما هر آنچه خوب است همیشه زیباست .
به خاطر بسپار:
دعا تلفن شماست به خدا
و اجابتش تلفن خداست به شما ...
در دست رس باش
بدرودی
امپراتوری
سلام. احترام.
ممنون که دوباره به درصد اومدی و نظر دادی رو مطلب دوستان در حقیقت فکر می کردم بعد از اون انتقاد تند و تیزم که اصلا هم از سر عناد نبود بلکه پیشنهاد بود دیگه قهری و حاجی حاجی مکه.ولی اومدی... خوش اومدی.
در مورد مطلبت من جزء اون دسته نیستم که تو دربارشون صحبت کردی و بهتر در باره ی چیزی که .... حرفی نزنم.
یه جای مطلبت نوشته بودی چه خوبه ما ایرانیا هستیم تا الخ...
با اونجاش مخالفم. چون به نظرم کاش ما ایرانیا نبودیم تا این دینی که تو ازش صحبت می کنی رو به گند و کثافت نمی کشیدیم که اوضاع امروز این باشه... چون مشکل هیچ دینی نیست بلکه آدمهای پیروی اون دین هستند که آن دین را می سوزانند و حتی خاکسترش را بر باد می دهند...
دیدم تو نظرت یه جور طنز سیاسی نوشته بودی خوب بسم الله خوشحال میشم علاوه بر اینکه بازدید کننده ی درصد بلاگ(dar100.blogfa.com) می مونی به وبلاگ شخصی من (p-m-c.blogfa.com) هم سر بزنی و مطالب هر روزش رو دنبال کنی و نظراتت رو هم بگی چون فکر کنم خوشت بیاد..
علی /اعترافات یک ذهن بیمار! / درصد بلاگ
(p-m-c.blogfa.com)
(dar100.blogfa.com)
تو همین شبهای ماه رمضون بهتر میشه با نفس عمیق، خدا رو نفس کشید.
تا اون انتهای ریه های آدم، آخر وجود آدم، استشمام می شه.
اون مرد می دونه کجا بگه براش دعا کنن. ساده و راحت.
----------
عباداتتون مقبول خدا
ایام شهادت رو خدمتتون تسلیت می گم.
زیبا بود.
خوشحال میشم به من هم سری بزنی...
سلام...بدون اغراق میگم این پستت واقعا منو متحول کرد.ممنون
درود بر شما
دوست من الهام خانم من خواستم جایزه شما را خصوصی
بدهم که دیدم نمیشه جایی برای لینک خصوصی نیست
اگر میشود ایمیل را بدهید تا جایزه شما را بدهیم لطف کن مارا
ببخش که انقدر دیر شد به همین دلیل ۲ ساعت اینترنت را
به ۳ ساعت تیبدیل کردیم برای یک ماه
(انجمن شاعران مرده)
علیرضا
دیشب جمکران بودم!
روحیه ام پیش از رفتن خوب نبود به دلیل حال و هوای بدی که در این چند ماه گذشته داشتم احساس می کردم توان و آمادگی رفتن به مراسم عزاداری را ندارم اما...
پاهایم خود به خود رفتند بی انکه اختیاری در نگهداشتنشان داشته باشم!
چه حال و هوای عجیبی داشت دیدن آن همه قلب امیدوار که به امید بخشش و طلب لطف و مهر خدا چشمهای گریانشان را به آسمان دوخته بودند و دستهایشان را به امید جلب رضایت و توجه او به بالا درازکرده بودند و هم نوا با هم می خواندند سبحانک یا لا اله الا انت القوس القوس... بک با الله...
و با گریه و زاری و اشک و آه از او کمک می طلبیدند...
قلبم آرام می تپید آرام اشک می ریختم و همراه با خیل امیدواران امیدوارتر از همیشه می خواندم ام یجیب را..
و برای تمام کسانی که درذهن داشتم و نداشتم دعا کردم برای آن جوانی که سپرده بودی ویژه تر از همه!
امید که آن بزرگوار بخشاینده و مهربان نظاره ای کند و مانند همیشه دستهای کوچک و خسته و ناتوانمان را بگیرد که گر قدرت یاتنهای او نباشد و لطف و کرم و مهرش به راستی که هیچ هم نخواهیم بود...
زیارتت قبول میناجان ...
منهم دعا کردم برای آن جوان و همه ی جوانان این مرزو بوم
دیدن اینهمه قلب امیدوار فقط و فقط یک چیز را اثبات می کند و آنهم عظمت خداییست که هر چه داریم از اوست...
سلام الهام جان
چقدر ساده وصمیمی نوشتید . لذت بردم و از خواندن مطلبت حال خوبی پیدا کردم .
التماس دعا خانوم.
یاحق
سلام الهام عزیز
خوب هستی من هم به روز هستم
خوشحال میشم ببینمت
موفق باشی
سلام
وبلاگ زیبایی داری. بسیار زیبا!!
به کلبه دلتنگ ماهم سری بزن
ُSalam Aks Va Matlabe Jalebi Bod Movafgh Bashi
امیدوارم همه حاجتشونو بگیرن
دلت شاد
فکر میکردم
دعا و خواستن
به زبون اوردن
خیلی سخته
اما لذتش بیشتر از سختیش بود
وقتی
در سکوت قلبم
نامش را
بلند
زدم
فریاددددددددددددددددددددددددددددددد
خدا
سلام الهام جان
خیلی زیبا بود خیلی ، راستش دارم گریه میکنم ، نمی دونم چرا ولی هر موقع اسم خدا میاد یا موضوع و مطلبی یا درددلی رو با خدا می خونم نا خودآگاه گریم میگیره .... """ خدا """ تنها مونس و همدم من ... یه مدتیه خیلی دلم گرفته امروز هم توی مسیر محل کارم بودم ، چشمام بستم داشتم با خدا حرف میزدم ، بغلش کردم ، سرم گذاشتم روی پاهاش ، کلی هم گریه کردم چون هیچ جائی گرم تر و آروم از آغوش خدا نیست ... کلی هم آروم شدم و الان که کامنت شما رو دیدم و درد دل زیباتون با خدا ، که یه پیام از طرف خدا برای من بود که بازم بهم گفت ؛ بنده من ، من همیشه هستم ... وقتی که اسمش میاد دیگه قادر به هیچ کاری نیستم .... خدا همیشه با ما هست ، امیدوارم ما فراموشش نکنیم ، دستای مهربونش رو از دست ندیم ، امیدوارم شما هم در پناه """ یزدان عزیز و مهربان """ سربلند و پیروز و موفق باشید در تمام مراحل زندگی ...
""" الهی و ربی من لی غیرک ، ایاک نعبد و ایاک نستعین """
شکراً شکر به پاس نعمتهای بیکرانت ، عزیز مهربون ...