روزمرگی

عاقبت بودنم شد! آدمی را دمیدند.آه باران نمی داند اینرا... آدمی سفالی قدیمیست.

روزمرگی

عاقبت بودنم شد! آدمی را دمیدند.آه باران نمی داند اینرا... آدمی سفالی قدیمیست.

نقطه انجماد

 

وقتی به مرز جنون میرسی فریاد میزنی شاید صدایت را بشنوند.آری شنیدند صدا را ! اما هنوز از گلو خارج نشده بود! پس چرا لبهایم دوخته شد؟

(اینک اصوات بی دلیلترین جاری شدگان در فضا هستند. وقتی همه میگویند هیچکس نمیشنود.

بخاطر داشته باش سکوت اثبات تهی بودن نمیکند.اینک آنکه میگوید- تهیست)نادرابراهیمی

 

 ***

0

قصه ناگفته چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:22 ب.ظ http://ghesseha.com

درست میگویی انگار آنها زودتر میدانند میخواهی فریادشان کشی چون به جنون کشیدند تو را.
نمیگذارند صدایت شنیده شود اما تو داد بزن سکوت نکن.
اگر من و تو سکوت کنیم چه خواهد شد؟؟؟

لادن چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:45 ب.ظ http://nadal.persianblog.ir

صدامون در میاد اما متاسفانه بسامدش تو اون محدوده ی بسامد هایی که گوش ها می شنوند نیست!!!!
واسه همینه که شنیده نمی شن! هرچند ممکنه خیلی بلند باشند!

روهولا چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:56 ب.ظ

سلام
من فکر میکنم شما کامنت قبلی منو در دو پست قبلی دقیقن مطالعه نفرموده اید.
حقیقتی که شما از ان دم می زنید توسط خیلی کسان دیگر وخیلی زیباتر بیان شده است.
من فکر میکنم باید شما توجه تان را بیشتر به چگونه نوشتن این حقیقت معطوف کنید . چگونه ای که خاص خودتون باشه و از زاویه ای دید خودتون . زاویه دیدی که کسی نتونسته باشه از ان به حقیقت مورد نظرتون نگاه کرده باشه .
اگرصرفن بخاهید به بیان حقیقت بپردازید متنتان به شعارنزدیک میشه .

دختر ایرانی چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:12 ب.ظ http://zananirani.blogfa.com/

این انجماد نبود که بروزت کرد بلکه سکوتی بود که سرشار از سخنان ناگفته است و از حرکات ناکرده و شگفتیهای بر زبان نیامده

قلم.... چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:00 ب.ظ http://sarneveshtman.blogfa.com

سلام دوست من همیشه بلند ترین فریاد ها سکوت ناشنوده ایست که میان حجم سینه تا لبان دوخته گم میشود....
نوشته زیبایی بود ممنونم که خبرم کردین......

سامان چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:35 ب.ظ

سلام
بسیار بسیار عالی بود.
ممنون.

پگاه.ق چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:33 ب.ظ http://koodaki.blogsky.com

پس سکوت کن، هر چند درونت پر از فریاد باشد.

علی چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:59 ب.ظ http://chickensoup.blogsky.com

سلام الهام عزیز
ممنونم که همیشه به من سر میزنی تشکر میکنم ازت

من عاشق سکوتم اما
نمی توانم همیشه عاشق بمانم
چون صدا عشق مرا از من می گیرد

گندم چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:11 ب.ظ http://banooye-shabnampoosh.blogfa.com/

من نوشته های نادر ابراهیمی رو خیلی دوست دارم . تازگی ها هم یه کتاب ازش خریدم . نامه هایی که برای همسرش نوشته توی این کتابه . کتاب خیلی خوبیه . من که خیلی خوشم اومد.
موفق باشی

طلوع پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:38 ق.ظ http://tolooeno2.blogfa.com

صدا صدا
تنها صداست که می ماند!

من پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:05 ب.ظ http://man.com

ما در انتخاب سکوت و فریاد هم درست تصمیم نمیگیریم.
اینکه بلاخره باید فریاد زد یا ساکت بود.

الهام پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:13 ب.ظ http://piadehdarbaran.blogfa.com


سلام الهام جون
خوبی گلم
کاش می شد دیگران حرفهای سکوتمان را می شنیدند
دوست داشتی یه سر بهم بزن
همیشه شاد باش و عاشق:الهام


انار پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:18 ب.ظ http://anaar1010.blogfa.com

مرز جنون را که رد کرده باشی ...
دیگر لازم هم نیست که صدایت را به گوش کسی برسانی
خودشان می شنوند
حتی وقتی که نباید بشنوند!

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:23 ق.ظ http://rue.blogsky.com

خداوندا ! دستانم خالی اند و دلم غرق در آمال. یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن...
ساده و زیبا بیان کردی
دلت شاد

... قرار شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:18 ق.ظ http://1st-gharar.blogsky.com


۵ شنبه ی همین هفته

قرار تایستانی بلاگ اسکای فراموش نشه

منتظر دیدارتون هستیم ... (:

http://1st-gharar.blogsky.com

مرد یخی شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:04 ب.ظ http://nightlight.blogsky.com

و من آنطرف تر از مردمک هایت دنیایی ساخته ام از نگاه و از اشک . شاید سهم من از چشمانت ته مانده ی نگاهی خواهد بود که بارها در آینه تو را نگریسته و مرا گریسته است . و روزی که از چشمانت افتادم و فریاد زدی برو و خواستی نبودنم را من سخت تر از همیشه فرو ریختم ... .
------
وقتی به مرز جنون می رسی،مطمئن باش فریاد نمی زنی.اونقدر به خودت فشار می آری تا قورتش بدی.تو گلو خفش کنی و اگه واقعا جنون گرفته باشی اون فریاد نارس همون گوشه ی گلوی خراشیده ات باقی می مونه و بعدها اون هنگام که به امید لمحه ای آرامش چشمهاتو به روی حقایق بستی؛شروع به خوردن وجودت می کنه و روزها بعد موجودی میشی تهی تنها به جرم اونکه روزی فریادی رو به علت جنونی قورت دادی.
اما ...
دلت شاد.
امضا:مرد یخی

مصلوب یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:50 ق.ظ

به صلیب صدا مصلوبم ای دوست
تو گمان مبری مغلوبم ای دوست
شرف نفس من
اگه شد قفس من
به سکوت تن ندادم
تا نمیرم بی کفن

سارا گرجی یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:12 ب.ظ http://sarapoetry.blogfa.com

سلام عزیز

با دو شعر بهروزم

بیابدو

[ بدون نام ] یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:43 ب.ظ http://karaj400.blogsky.com

گاهی سکوت بلندترین فریاد است

الهام دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ب.ظ http://piadehdarbaran.blogfa.com

سلام
الهام جون خوبی
دیگه نمیای پیش من؟
باهام قهری؟
دوست داشتی ۲تا آژپکردم بیا
شاد شاد شاد باشی:الهام

هستی سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:38 ب.ظ http://sofrehvanaft2.blogsky.com/

سلام
اگه کسی سکوتش از این باشه که چیزی برای گفتن نداشته باشه اونوقت چی؟
هستی

پینه دوز چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:25 ق.ظ

سلام
خوبی؟بدون علامت سوال خوبی
بزرگی گفته:برا حرف زدن دوسال زمان نیاز داریم ولی براسکوت
پنجاه سال!

موفق باشی.ورود ماه شعبان واعیادشعبانیه مبارک

آب و کاشی چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:10 ق.ظ http://abokashi.blogfa.com

مهمون صدفهای ساحلی حوض فیروزه... به شنیدن غزلی از "‌علی ثابت قدم " دعوتین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد